پارت:۲۹
پارت:۲۹
#ازدواج_اجباری🦋>
+با جیمین رفتیم داخل وقتی پام رو گذاشتم داخل یه ترس عجیبی داشتم حس ترس یه ترس عجیب که تاحالا این ترس رو نداشتم شاید بخاطر این باشه که از این محیط ترسیدم!کی میدونه🤷🏻♀️(فقط خدا میدونه.....🤷🏻♀️)به قدری ترسیده بودم که دست جیمین رو محکم گرفتم
_ا/ت خوبی؟؟موش کوچولویه ترسو؟
+آ...آ..آره خوبم
_مطمعنی؟پس چر دستمو فشار میدی؟(جلو خودشو گرفته تا نخنده)
+عایشش خب ترسیدم اع
_ما هنوز وسط راه هم نرفتیم که ترسیدی خدا میدونه که بریم جلوتر چقدر قراره بترسی(فقط خدا میدونه......🤷🏻♀️)
(رفتن وسط که......)
(بیا پاییییین)
(پایین تر)
(یه کوچولو دیگه)
(هپ وایسا)
+(جیغ فرا بنفش.....رفتم بغل جیمینن
_چته دختر توکه انقدر میترسی چرا اومدی خببب
+محکم تر بغلم کن من میترسم🥺
_باشه یه خورده دیگه بریم بریم الانا تموم میشه
+بریم سریع تر از این جهنم
_بریم😂😂😂😂
+نخند🥺💔
_باشه باشه بریم
#ازدواج_اجباری🦋>
+با جیمین رفتیم داخل وقتی پام رو گذاشتم داخل یه ترس عجیبی داشتم حس ترس یه ترس عجیب که تاحالا این ترس رو نداشتم شاید بخاطر این باشه که از این محیط ترسیدم!کی میدونه🤷🏻♀️(فقط خدا میدونه.....🤷🏻♀️)به قدری ترسیده بودم که دست جیمین رو محکم گرفتم
_ا/ت خوبی؟؟موش کوچولویه ترسو؟
+آ...آ..آره خوبم
_مطمعنی؟پس چر دستمو فشار میدی؟(جلو خودشو گرفته تا نخنده)
+عایشش خب ترسیدم اع
_ما هنوز وسط راه هم نرفتیم که ترسیدی خدا میدونه که بریم جلوتر چقدر قراره بترسی(فقط خدا میدونه......🤷🏻♀️)
(رفتن وسط که......)
(بیا پاییییین)
(پایین تر)
(یه کوچولو دیگه)
(هپ وایسا)
+(جیغ فرا بنفش.....رفتم بغل جیمینن
_چته دختر توکه انقدر میترسی چرا اومدی خببب
+محکم تر بغلم کن من میترسم🥺
_باشه یه خورده دیگه بریم بریم الانا تموم میشه
+بریم سریع تر از این جهنم
_بریم😂😂😂😂
+نخند🥺💔
_باشه باشه بریم
۴.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.