فیک ازدواج اجباری
پارت ۶
ویو جیمین
داشتم یونا رو میبردم خونشون که یه سوال ذهنم رو درگیر کرد پس پرسیدم
@ میگم یونا فامیلی تو مین
& اره برای چی
@ اسم دادشت یونگی عه
اره تو از کجا میشناسیش
@ آخه دوست صمیمی عه
او میخوای بیا پایین الان هست
@ باشه چون دلم براش تنگ شده بود
رسیدم یونا پیاده شد منم پشت سرش پیاده شدم یونا در باز کرد داخل شدیم که یه خانم مسن دیدم داشت سر یونا غر میزد می گفت
مامان یونا رو ( م ی مینوسم )
م ی : شما کی باشی دوست پسرشی بگو پس چرا تا این موقع......
& نه مادر ایشون دوست یونگی عه پارک جیمین هستند چون میخواست یونگی رو ببینه آمد با هم
م ی : باشه
@ حالا یونگی کو
یونگی : من اینجام جیمنا
@ او یونگی ای پیشی شیطون بیا بغلم ( بغلم کرد )
شرط پارت بعد
۱۲ لایک
۷ کامنت
ویو جیمین
داشتم یونا رو میبردم خونشون که یه سوال ذهنم رو درگیر کرد پس پرسیدم
@ میگم یونا فامیلی تو مین
& اره برای چی
@ اسم دادشت یونگی عه
اره تو از کجا میشناسیش
@ آخه دوست صمیمی عه
او میخوای بیا پایین الان هست
@ باشه چون دلم براش تنگ شده بود
رسیدم یونا پیاده شد منم پشت سرش پیاده شدم یونا در باز کرد داخل شدیم که یه خانم مسن دیدم داشت سر یونا غر میزد می گفت
مامان یونا رو ( م ی مینوسم )
م ی : شما کی باشی دوست پسرشی بگو پس چرا تا این موقع......
& نه مادر ایشون دوست یونگی عه پارک جیمین هستند چون میخواست یونگی رو ببینه آمد با هم
م ی : باشه
@ حالا یونگی کو
یونگی : من اینجام جیمنا
@ او یونگی ای پیشی شیطون بیا بغلم ( بغلم کرد )
شرط پارت بعد
۱۲ لایک
۷ کامنت
۵.۶k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.