مثلث عشق
مثلث عشق
Part:1
م.ات:ا.ت پاشو بیا ببین کی اومده
ا.ت:مامانننننن من خوابم برا چی باید برام مهم باشه کی اومده
م.ات:اگه بیایی متوجه میشی بیا ببین مهمه یا نه
ویو ا.ت:
پاشدم دست و صورتمو شستم لباس خوابم رو با لباس خونه عوض کردم رفتم پایین با دیدن کسی که جلوم وایستاده از خوشحالی جیغ کشیدم و پریدم بغلش
ویو هانا:
سه ماه تعطیلی مدارس مامانم و بابام منو با زور به فرانسه بردن و من خیلی وقت بود که ا.ت رو ندیده بودم دلم خیلی براش تنگ شده بود امروز صب که پروازم به کره نشست اولین جایی که رفتم خونه ا.ت اینا بود که با دیدنش چشام پر اشک شد
بعد از این هندی بازیا:
هانا:ا.ت فردا مدارس شروع میشه
ا.ت:اوهوم واقعا حوصله استاد لی رو ندارم ایشششش
هانا:وای منم
ا.ت:راستی هانا امشب اینجا میمونی دیگ
هانا:نه باید برم راستی فردا ساعت ۶ قبل مدرسه تو خونه جنگلی منتظرتم اوکی
ا.ت:باش
هانا:اوکی پس من میرم هوم خدافظ کوچولو
ا.ت:یاااا من فقط یک ماه ازت کوچیکترم ولی درکل بعدا یه حسابت میرسم خدافظظظظ
Part:1
م.ات:ا.ت پاشو بیا ببین کی اومده
ا.ت:مامانننننن من خوابم برا چی باید برام مهم باشه کی اومده
م.ات:اگه بیایی متوجه میشی بیا ببین مهمه یا نه
ویو ا.ت:
پاشدم دست و صورتمو شستم لباس خوابم رو با لباس خونه عوض کردم رفتم پایین با دیدن کسی که جلوم وایستاده از خوشحالی جیغ کشیدم و پریدم بغلش
ویو هانا:
سه ماه تعطیلی مدارس مامانم و بابام منو با زور به فرانسه بردن و من خیلی وقت بود که ا.ت رو ندیده بودم دلم خیلی براش تنگ شده بود امروز صب که پروازم به کره نشست اولین جایی که رفتم خونه ا.ت اینا بود که با دیدنش چشام پر اشک شد
بعد از این هندی بازیا:
هانا:ا.ت فردا مدارس شروع میشه
ا.ت:اوهوم واقعا حوصله استاد لی رو ندارم ایشششش
هانا:وای منم
ا.ت:راستی هانا امشب اینجا میمونی دیگ
هانا:نه باید برم راستی فردا ساعت ۶ قبل مدرسه تو خونه جنگلی منتظرتم اوکی
ا.ت:باش
هانا:اوکی پس من میرم هوم خدافظ کوچولو
ا.ت:یاااا من فقط یک ماه ازت کوچیکترم ولی درکل بعدا یه حسابت میرسم خدافظظظظ
۱.۸k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.