بریم ببین بی بی چه درد دل هایی تو خونه داره امشب پا به پ
بریم ببین بیبی چه درد دلهایی تو خونه داره امشب پا به پای روضههای زینب باید اشک بریزیم
هر قدر غصه در بر تو جمع میشود
غم با نگاه آخر تو جمع میشود
با رنگ زرد گشتهات از هوش میروی 😭😭😭😭
صعصعة بن صوحان میگه یه صحنهای میدیدم که کنار بستر جیگرم تیر میکشید گاهی میدیدم آقا از درد پاهاشو روی خاک میکشید😭😭😭😭
با رنگ زرد گشتهات از هوش میروی
تا درد میکشی پر تو جمع میشود
😭😭😭😭😭😭😭
این قطرههای سرخ که یک عمر خاطره است
در قاب دیده تر تو جمع میشود 😭😭😭😭
لب میگزم کنار تو میپرسم از خودم
این چاک زخم بر سر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
بابا ... بابا ...
وا کن نگاه بیرمقت را خودت بگو
پا میشوی و بستر تو جمع میشود 😭😭😭😭😭
هر چه یتیم هست به کوفه به پشت در
با گریههای قنبر تو جمع میشود😭😭😭😭😭😭
کم کم بساط غربت و هجران و خون دل
از پای قلب مضطر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
لب باز کن ز آه تو آنقدر گریه کن
در روضه پای منبر تو جمع میشود😭😭😭😭
حالا فرض کن مولا میخواد برات روضه بخونه
از روضهای بخوان که تو دیدی به شعلهها
ریحانه پیمبر تو جمع میشود😭😭😭😔
حالا که دلت رفته مدینه من و حلال کن برای این بیت ان شالله امام زمان هم حلالم میکنه
دیدی که زیر پای چهل بیحیا ز درد
پهلو شکسته همسر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
بابا
میخواهم از زبان خودت بشنوم پدر
این شهر دور دختر تو جمع میشود؟
حالا که گفت میخوام از زبان خودت بشنوم، مولا براش میگه از نگفته ها میگه فرمود زینبم
لشگر به تیر و نیزه و شمشیر و با عصا
دور عزیز مادر تو جمع میشود😭😭😭😭😭😭😭
اخ اخ
پای مغیره ها به حرم باز میشود
در بوریا برادر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
این حرف و آقایی داره میزنه وقتی شنید یه خلخال از پای یه زن یهودی بردن مولا فرمود اگه آدم بمیره از غصه آدم جا داره حالا داره میگه زینبم
خلخال و گوشواره و پوشیه، مشت مشت
از خیمهها برابر تو جمع میشود😭😭😭😭
دور و برت اسیر گرفتار سلسله
بر نیزه ماه و اختر تو جمع میشود😭😭
چوب حراج میخورد از دست کوفیان
هر چه شبیه معجر تو جمع میشود😭😭😭😭😭😭
هر قدر غصه در بر تو جمع میشود
غم با نگاه آخر تو جمع میشود
با رنگ زرد گشتهات از هوش میروی 😭😭😭😭
صعصعة بن صوحان میگه یه صحنهای میدیدم که کنار بستر جیگرم تیر میکشید گاهی میدیدم آقا از درد پاهاشو روی خاک میکشید😭😭😭😭
با رنگ زرد گشتهات از هوش میروی
تا درد میکشی پر تو جمع میشود
😭😭😭😭😭😭😭
این قطرههای سرخ که یک عمر خاطره است
در قاب دیده تر تو جمع میشود 😭😭😭😭
لب میگزم کنار تو میپرسم از خودم
این چاک زخم بر سر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
بابا ... بابا ...
وا کن نگاه بیرمقت را خودت بگو
پا میشوی و بستر تو جمع میشود 😭😭😭😭😭
هر چه یتیم هست به کوفه به پشت در
با گریههای قنبر تو جمع میشود😭😭😭😭😭😭
کم کم بساط غربت و هجران و خون دل
از پای قلب مضطر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
لب باز کن ز آه تو آنقدر گریه کن
در روضه پای منبر تو جمع میشود😭😭😭😭
حالا فرض کن مولا میخواد برات روضه بخونه
از روضهای بخوان که تو دیدی به شعلهها
ریحانه پیمبر تو جمع میشود😭😭😭😔
حالا که دلت رفته مدینه من و حلال کن برای این بیت ان شالله امام زمان هم حلالم میکنه
دیدی که زیر پای چهل بیحیا ز درد
پهلو شکسته همسر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
بابا
میخواهم از زبان خودت بشنوم پدر
این شهر دور دختر تو جمع میشود؟
حالا که گفت میخوام از زبان خودت بشنوم، مولا براش میگه از نگفته ها میگه فرمود زینبم
لشگر به تیر و نیزه و شمشیر و با عصا
دور عزیز مادر تو جمع میشود😭😭😭😭😭😭😭
اخ اخ
پای مغیره ها به حرم باز میشود
در بوریا برادر تو جمع میشود😭😭😭😭😭
این حرف و آقایی داره میزنه وقتی شنید یه خلخال از پای یه زن یهودی بردن مولا فرمود اگه آدم بمیره از غصه آدم جا داره حالا داره میگه زینبم
خلخال و گوشواره و پوشیه، مشت مشت
از خیمهها برابر تو جمع میشود😭😭😭😭
دور و برت اسیر گرفتار سلسله
بر نیزه ماه و اختر تو جمع میشود😭😭
چوب حراج میخورد از دست کوفیان
هر چه شبیه معجر تو جمع میشود😭😭😭😭😭😭
۴.۶k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.