فیک جونگکوک پارت ۲۵

بالاخره گشادیم تموم شد و اومدم بنویسم
مامان کارن:ببینم واقعا شما رابطه دارین؟
ا/ت:نه ما...
در زنگ زد
بابای ا/ت:باز کیهه؟
عمه ا/ت:برم ببینم
(فامیلای پایه شون اومده بودن)
فامیلاشون:سلام فامیلااااا.اومدم شبو بریم کوه
ا/ت:از الان بریم شبم بمونیم؟هممون؟
فامیلا:پاشین حاضر شین
همه:الان؟؟؟؟
فامیلا:اره اره الان
جونگکوک اروم گفت:خب منم با دوست دخترم خوش بگذرونم
مامانبزرگ ا/ت:خب پاشین حاضر شین
ا/ت:پاشو جونگکوک
جونگکوک و ا/ت تو اتاق:
ا/ت:چی بپوشیم؟
جونگکوک:بیا ست کنیم ا/ت(مخفف اسم ا/ت رو گفت)
ا/ت:باشه عالیه
جونگکوک بوس هوایی فرستاد
ا/ت:میکاپ نمیکنم
جونگکوک:منم همینطور فقط ضد آفتاب میزنم
حاضر شدن و دست تو دست رفتن (لباس ا/ت و جونگکوک تو اسلاید دوم)
وقتی رفتن بیرون ویو ا/ت:
یه دیقه همه بهمون نگاه کردن.زود دستمونو کشیدیم و جونگکوک از خجالت سرخ شد.
جونگکوک:عه اره داشتی از پشت اون پاک کن رو میدادی اره(هل کرد یهو)
مامانبزرگ ا/ت:یا الله پاک کن کجا بود
ا/ت:باشه دیگه بیاین بریم.
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
پایان پارت ۲۵
امیدوارم خوشتون اومده باشه.شرایط برای پارت بعد ۱۵ لایک