تو مال منی:)
𝐏𝐚𝐫𝐭:۱
ویو ا/ت
داشتم از رستورانی که ازش اخراج شده بودم میرفتم بیرون که یهو خوردم به یکی
ا/ت:آخ سرم نمیتونی جلو پاتو نگاه کنی؟
تهیونگ:تو نگاه میکردی دیگه
ا/ت: اینو باش چقدر پر.و هست تو خوردی به من نه من
وقتی خوردم بهش روزنامه ای که باهاش دنبال کار میگشتم افتاد زمین
خم شد تا اون رو برداشت
تهیونگ:داری دنبال کار میگردی؟
ا/ت:خوب آره....چیه نکنه میخوای واسم پیشنهاد کار بدی؟
تهیونگ:آره
ا/ت:چی واغن؟
تهیونگ:آره البته اگر تحملشون داری
ا/ت :مگه چی هست نکنه میخوای که...
تهیونگ:نه نه اینجور چیزیو نمیخوام ازت ....ببین من یه پسربچه دارم خوب
ا/ت:اوهومم پس پدر نمونه هستی
تهیونگ:هرچی خوب پسر من تا به حال نزدیک صدتا پرستار داشته و همشونو فراری داده اگه تونستی تا یک هفته راضی نگهش داری میتونی پرستارش بشی و درآمد خوبی هم میگیری ازش ولی اگه نتونستی باید خداحافظی کنیم
ا/ت:خوب باشه
تهیونگ پس قبوله(دستشو دراز میکنه)
ا/ت:قبوله (دستشو میگیره)
داشت میرفت سوار ماشین شه که یهو یه چیزی یادم افتاد بدو بدو رفتم سمتش
ا/ت: هی تو وایسا
تهیونگ:چیشد
ا/ت : من از کجا خونه ی تورو بشناسم
تهیونگ:خوب راست میگی از امروز میخوای کارت رو شروع کنی یا فردا؟
ا/ت: امروز باشه
تهیونگ: اوکی پس سوار ماشین شو بریم
ا/ت:کجا بیام وقتی وسایلم پیشم نیست؟
تهیونگ:بازم راست گفتی خوب خونت کجاست بریم وسایلتو بردار بریم عمارت من
ا/ت:باشه
رفتم سوار ماشین شدم و راه افتادیم سمت خونه ی من
تهیونگ:ببینم تو چندسالته
ا/ت:چرا میپرسی؟
تهیونگ:خوب میخوای توی عمارت من کار کنی
ا/ت:۲۳ سالمه
تهیونگ:اسم فامیلیت
ا/ت: پارک ا/ت
تهیونگ:خوبه اسم قشنگی داری
ا/ت: و تو
تهیونگ:مت کیم تهیونگ توی خونه همه منو ارباب صدا میزنن بهتره توهم اینجوری صدام کنی (جدی)
ا/ت:(پوزخند)مگه تو کی هستی که ارباب صدات کنم
تهیونگ:به نفع خودته!
امیدوارم دوستش داشته باشید ♡
حمایت یادتون نره✨
ویو ا/ت
داشتم از رستورانی که ازش اخراج شده بودم میرفتم بیرون که یهو خوردم به یکی
ا/ت:آخ سرم نمیتونی جلو پاتو نگاه کنی؟
تهیونگ:تو نگاه میکردی دیگه
ا/ت: اینو باش چقدر پر.و هست تو خوردی به من نه من
وقتی خوردم بهش روزنامه ای که باهاش دنبال کار میگشتم افتاد زمین
خم شد تا اون رو برداشت
تهیونگ:داری دنبال کار میگردی؟
ا/ت:خوب آره....چیه نکنه میخوای واسم پیشنهاد کار بدی؟
تهیونگ:آره
ا/ت:چی واغن؟
تهیونگ:آره البته اگر تحملشون داری
ا/ت :مگه چی هست نکنه میخوای که...
تهیونگ:نه نه اینجور چیزیو نمیخوام ازت ....ببین من یه پسربچه دارم خوب
ا/ت:اوهومم پس پدر نمونه هستی
تهیونگ:هرچی خوب پسر من تا به حال نزدیک صدتا پرستار داشته و همشونو فراری داده اگه تونستی تا یک هفته راضی نگهش داری میتونی پرستارش بشی و درآمد خوبی هم میگیری ازش ولی اگه نتونستی باید خداحافظی کنیم
ا/ت:خوب باشه
تهیونگ پس قبوله(دستشو دراز میکنه)
ا/ت:قبوله (دستشو میگیره)
داشت میرفت سوار ماشین شه که یهو یه چیزی یادم افتاد بدو بدو رفتم سمتش
ا/ت: هی تو وایسا
تهیونگ:چیشد
ا/ت : من از کجا خونه ی تورو بشناسم
تهیونگ:خوب راست میگی از امروز میخوای کارت رو شروع کنی یا فردا؟
ا/ت: امروز باشه
تهیونگ: اوکی پس سوار ماشین شو بریم
ا/ت:کجا بیام وقتی وسایلم پیشم نیست؟
تهیونگ:بازم راست گفتی خوب خونت کجاست بریم وسایلتو بردار بریم عمارت من
ا/ت:باشه
رفتم سوار ماشین شدم و راه افتادیم سمت خونه ی من
تهیونگ:ببینم تو چندسالته
ا/ت:چرا میپرسی؟
تهیونگ:خوب میخوای توی عمارت من کار کنی
ا/ت:۲۳ سالمه
تهیونگ:اسم فامیلیت
ا/ت: پارک ا/ت
تهیونگ:خوبه اسم قشنگی داری
ا/ت: و تو
تهیونگ:مت کیم تهیونگ توی خونه همه منو ارباب صدا میزنن بهتره توهم اینجوری صدام کنی (جدی)
ا/ت:(پوزخند)مگه تو کی هستی که ارباب صدات کنم
تهیونگ:به نفع خودته!
امیدوارم دوستش داشته باشید ♡
حمایت یادتون نره✨
۴.۱k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.