سلام دوستان 👋
سلام دوستان 👋
دیشب خواب دیدم : تو قلعه بی نهایت بودم گوجو با مویچیرو، گنیا داشت میجنگیدند از طرفی دما و شینوبو سر میز عقد بودن روحانی هم لیوای بود. یه طرف دیگه هم جابامی، موزان، تانجیرو، تامایو داشتن ورق بازی میکردن، اون طرف هم چویا و اوبانای سر میتسوری داشتن دعوا میکردن، بقه هم دم در وایساده بودن تا مهمون های توکیو ریونجر بیان که یهو آهویی آمد گفت بچه ها بیاین نذری حلیم رامیون داریم
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
خلاصه انقدر خوابه مزخرف بود که از خواب پریدم بهدش کلی به خوابم خندیدم
دوستان تا دیوونه نشدم یه نصیحتی بهم کنید
دیشب خواب دیدم : تو قلعه بی نهایت بودم گوجو با مویچیرو، گنیا داشت میجنگیدند از طرفی دما و شینوبو سر میز عقد بودن روحانی هم لیوای بود. یه طرف دیگه هم جابامی، موزان، تانجیرو، تامایو داشتن ورق بازی میکردن، اون طرف هم چویا و اوبانای سر میتسوری داشتن دعوا میکردن، بقه هم دم در وایساده بودن تا مهمون های توکیو ریونجر بیان که یهو آهویی آمد گفت بچه ها بیاین نذری حلیم رامیون داریم
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
خلاصه انقدر خوابه مزخرف بود که از خواب پریدم بهدش کلی به خوابم خندیدم
دوستان تا دیوونه نشدم یه نصیحتی بهم کنید
۵.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.