فیک مافیای خشن پارت 6
رسیدیم
دکتر اومد تهیونگ پانسمان کرد الان تو اتاق دراز کشیده
راستشوبگم یکم از خوشم میاد پسره خوبیه الان شبه و خدمت کار برای تهیونگ
سوپ برد و نمی خوره
تهیونگ: من بهت گفتم سوپ درست کن
خدمت کار: اما قربان......
ا. ت: من بهش گفتم
تهیونگ: چرا ا. ت
ا .ت: تو این وضعیت این بهترین غذاست برات
به خدمت کار گفتم که بره
سینی رو میز کنار تخت گذاشتم رو تخت نشستم کاسه گرفتم دستم
قاشقو گرفتم دستم
ا. ت: هواپیما داره میاد
تهیونگ: ا. ت
ا. ت: ا. ت ا. ت نگو بخور ناراحت میشم قهر میکنم
دهنشو باز کرد
تهیونگ: داغ بود
ا. ت: عه
این سری فوت کردم
قیافه رضایت مندانه ی داشت
غذاشو خورد
سینی پایین بردم
رفتم گوشیمو از اتاق تهیونگ بردارم
تهیونگ: میشه تا وقتی خوابم ببره پیشم باشی
ا . ت: باشه
روتخت کنارش نشستم دراز کشید
اصلا شبیه مافیا نیست بیشتر شبیه نی نیه
خوابش برد منم رفتم تو اتاقم خوابیدم
دکتر اومد تهیونگ پانسمان کرد الان تو اتاق دراز کشیده
راستشوبگم یکم از خوشم میاد پسره خوبیه الان شبه و خدمت کار برای تهیونگ
سوپ برد و نمی خوره
تهیونگ: من بهت گفتم سوپ درست کن
خدمت کار: اما قربان......
ا. ت: من بهش گفتم
تهیونگ: چرا ا. ت
ا .ت: تو این وضعیت این بهترین غذاست برات
به خدمت کار گفتم که بره
سینی رو میز کنار تخت گذاشتم رو تخت نشستم کاسه گرفتم دستم
قاشقو گرفتم دستم
ا. ت: هواپیما داره میاد
تهیونگ: ا. ت
ا. ت: ا. ت ا. ت نگو بخور ناراحت میشم قهر میکنم
دهنشو باز کرد
تهیونگ: داغ بود
ا. ت: عه
این سری فوت کردم
قیافه رضایت مندانه ی داشت
غذاشو خورد
سینی پایین بردم
رفتم گوشیمو از اتاق تهیونگ بردارم
تهیونگ: میشه تا وقتی خوابم ببره پیشم باشی
ا . ت: باشه
روتخت کنارش نشستم دراز کشید
اصلا شبیه مافیا نیست بیشتر شبیه نی نیه
خوابش برد منم رفتم تو اتاقم خوابیدم
۱۴.۶k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.