پارت ۲۹
میخواستیم همو ببوسیم که در اتاق زده شد
+بیا تو
خدمتکار:ارباب یه خانومی اومده با شما کار دارن
+خانوم
خدمتکار:بله
+باشه الان میام بیبی تو بمون تا من بیام خب
_نخیر منم میام
+بهم اعتماد نداری
_نههههه
+خیلی خب باشه بیا بعدا به حسابت میرسم
_ایششش
با هم رفتیم پایین که یه دختر رو دیدم که بیشتر شبیه هرزه ها بود با اون لباس بازو بدن نماش جونکوک تا اونو دید کپ کرد
+ت...تو اینجا چیکار میکنی
(علامت دختره&)
&ددی این چه حرفیه خب اومدم تو رو ببینم
_هوییی دختره هرزه به کی میگی ددی
&هرزه عمته تو چی میگی جوجه
_خفه شووو بابا به کی میگی جوجه کصخل
+هی هی دعوا نکنین جنی تو هم گورتو گم کن
&اع اینطوریه عکسامونو بهش نشون بدم که اینم داری گول میزنی
+خفه شو فقط گمشو الان
_این چی میگه جونکوک تو قبلا با این بودی
+آه فاک اره بودم ولی الان من فقط تو رو دوست دارم
&هه ما رو م با این حرفا گول زدی ولی صبش با یکی دیگه بودی
+بسه جنی گورتو گم کن تا مغزتو نپاشیدم رو زمین
&میرم ولی بزار قبلش به عشقت همه چی رو نشون بدم تا با چش خودش بببینه چه آدم عوضی هستی
بعد دختره اومد سمتم و عکسهایی رو نشونم داد که نباید میداد جونکوک و همین دختره تو بغل هم لخت و عکسهایی که با هم رابطه داشتن رو هم بهم نشون داد هق اشکام شروع کرد به چکیدن و یکی یکی گونه هامو خیس کردن
&هه چیشد سیندرلا اخییی اشکت درومد
اینقدر اون لحظه عصبی بودم که با تمام قدرتم با مشت زدم تو صورتش زدمش رو زمین موهاشو دور دستام پیچیدم و تا میخورد زدمش که خون بالا آورد جونکوک ازم جداش کرد
+بیبی ولش کن خودم به حساب این میرسم
_ولم کن جونکوک
+بیا تو
خدمتکار:ارباب یه خانومی اومده با شما کار دارن
+خانوم
خدمتکار:بله
+باشه الان میام بیبی تو بمون تا من بیام خب
_نخیر منم میام
+بهم اعتماد نداری
_نههههه
+خیلی خب باشه بیا بعدا به حسابت میرسم
_ایششش
با هم رفتیم پایین که یه دختر رو دیدم که بیشتر شبیه هرزه ها بود با اون لباس بازو بدن نماش جونکوک تا اونو دید کپ کرد
+ت...تو اینجا چیکار میکنی
(علامت دختره&)
&ددی این چه حرفیه خب اومدم تو رو ببینم
_هوییی دختره هرزه به کی میگی ددی
&هرزه عمته تو چی میگی جوجه
_خفه شووو بابا به کی میگی جوجه کصخل
+هی هی دعوا نکنین جنی تو هم گورتو گم کن
&اع اینطوریه عکسامونو بهش نشون بدم که اینم داری گول میزنی
+خفه شو فقط گمشو الان
_این چی میگه جونکوک تو قبلا با این بودی
+آه فاک اره بودم ولی الان من فقط تو رو دوست دارم
&هه ما رو م با این حرفا گول زدی ولی صبش با یکی دیگه بودی
+بسه جنی گورتو گم کن تا مغزتو نپاشیدم رو زمین
&میرم ولی بزار قبلش به عشقت همه چی رو نشون بدم تا با چش خودش بببینه چه آدم عوضی هستی
بعد دختره اومد سمتم و عکسهایی رو نشونم داد که نباید میداد جونکوک و همین دختره تو بغل هم لخت و عکسهایی که با هم رابطه داشتن رو هم بهم نشون داد هق اشکام شروع کرد به چکیدن و یکی یکی گونه هامو خیس کردن
&هه چیشد سیندرلا اخییی اشکت درومد
اینقدر اون لحظه عصبی بودم که با تمام قدرتم با مشت زدم تو صورتش زدمش رو زمین موهاشو دور دستام پیچیدم و تا میخورد زدمش که خون بالا آورد جونکوک ازم جداش کرد
+بیبی ولش کن خودم به حساب این میرسم
_ولم کن جونکوک
۹۱.۵k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.