part:3
"𝐦𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲"
▪ویو انالی▪
..: کجا موش کوچولو؟!
به طرفش برگشتم که یه مرد گنده مونده بود که اینم انگار بادیگارد یا محافظی چییزی بود
انا: دارم میرم خونم
با نیش خند کثیفی نگام کرد
..:ههمچیو دیدی نه؟
انا: چیو دیدم؟!
_: منو خر فرض کردی ؟؟! دیدم که داشتی کشته شدن اون مردو نگاه میکردی..
انا: عه وااا دور از جون خررر .....
حرصش بیشتر شد
موهامو تو دستش کشیدد
و به طرف ون برد
اون مرد خل و چله دوباره داخل ون بودو پاشو رو هم انداخته بود
..: رئیس؟
_:: چیه؟
..:این دختره داشت شمارو دید میزد
انا: هی نره غول موهامو ول کنن
موهامو ول کردو به زمین هولم داد
پام که ضربه دیده بود ، انقدر اوضاش وخیم شد که من از درد شیعه کشیدم
انا: هعی کره بز ادمم و داری هول میدی نه حیون...
..:ببند دهنتو ولگرد
انا: ولگرد باباته
خواست یدونه لگد نثارم کنه
که
_:وایسا
خودشو جمع کردو یه گوشه وایساد
که اون مرده از ماشین پیاده شد
پوزخندی زد
_:میبینم که یه متر زبون داری...
انا: ارع کجاشو دیدی ..تو عه عوضییی یه قاتلهه....
حرفم نصفه موند که با لگد زد وسط قفسه سیnم
پخش زمین شدم و نفسم حبس شد
انا: خدا...ل.لعنتت کنه
و این دفعه هم بی انصافی نکردو یه لگد کبوند تو پهلوم
چشام محکم بسته شد
انا: ..اییی
مرده خل و چله رو به این غوله گفت:
_ ببرش تو ماشین ...چشماشو هم ببند ...فقط ببینم کاری کرده که باعث جلب توجه شه ...خودتو مرده فرض کن
..:چشم اقا
اون مرده رفت داخل ون و درو بست این یکیم امد سمت از بازوم کشیدو بلند کرد ،و به سمت ماشین گرونه هول داد
انا: هوشش گاوی مگه ؟..
..:ببتد دهنتو تا زبونتو از دهنت جدا نکردم
انا: گوه نخور بابا
خواستم به سمت خروجی برم
که کبوندم به ماشین
انا: چتههه
..: کجا ؟؟ شما فعلا مهمون مایی
انا: ولم کننن
دره عقبو باز کردو و به داخل هولم داد که خوردم به یه ادم دیگه که اونم شبیه این غوله، گنده مونده بود....خوده مرده دره سمت رااننده رو باز کرد و پشت و فرمون نشست
انا : هعی چیکار میکنیددددد.؟؟؟؟
اون نرده کنارم پارچه اییو به طرفم گرفتم و جلوی چشمم گذاشت و از پشت محکم گره زد
انا: هعی کجا میبرینمممم؟؟؟؟
بعد از نیم ساعت ماشین وایسادو پیاده شدم
انا: چشامو باز کنید
یکی یه دفعه با وحشی گری پارچه رو از دور چشمم کنار زد
▪ویو انالی▪
..: کجا موش کوچولو؟!
به طرفش برگشتم که یه مرد گنده مونده بود که اینم انگار بادیگارد یا محافظی چییزی بود
انا: دارم میرم خونم
با نیش خند کثیفی نگام کرد
..:ههمچیو دیدی نه؟
انا: چیو دیدم؟!
_: منو خر فرض کردی ؟؟! دیدم که داشتی کشته شدن اون مردو نگاه میکردی..
انا: عه وااا دور از جون خررر .....
حرصش بیشتر شد
موهامو تو دستش کشیدد
و به طرف ون برد
اون مرد خل و چله دوباره داخل ون بودو پاشو رو هم انداخته بود
..: رئیس؟
_:: چیه؟
..:این دختره داشت شمارو دید میزد
انا: هی نره غول موهامو ول کنن
موهامو ول کردو به زمین هولم داد
پام که ضربه دیده بود ، انقدر اوضاش وخیم شد که من از درد شیعه کشیدم
انا: هعی کره بز ادمم و داری هول میدی نه حیون...
..:ببند دهنتو ولگرد
انا: ولگرد باباته
خواست یدونه لگد نثارم کنه
که
_:وایسا
خودشو جمع کردو یه گوشه وایساد
که اون مرده از ماشین پیاده شد
پوزخندی زد
_:میبینم که یه متر زبون داری...
انا: ارع کجاشو دیدی ..تو عه عوضییی یه قاتلهه....
حرفم نصفه موند که با لگد زد وسط قفسه سیnم
پخش زمین شدم و نفسم حبس شد
انا: خدا...ل.لعنتت کنه
و این دفعه هم بی انصافی نکردو یه لگد کبوند تو پهلوم
چشام محکم بسته شد
انا: ..اییی
مرده خل و چله رو به این غوله گفت:
_ ببرش تو ماشین ...چشماشو هم ببند ...فقط ببینم کاری کرده که باعث جلب توجه شه ...خودتو مرده فرض کن
..:چشم اقا
اون مرده رفت داخل ون و درو بست این یکیم امد سمت از بازوم کشیدو بلند کرد ،و به سمت ماشین گرونه هول داد
انا: هوشش گاوی مگه ؟..
..:ببتد دهنتو تا زبونتو از دهنت جدا نکردم
انا: گوه نخور بابا
خواستم به سمت خروجی برم
که کبوندم به ماشین
انا: چتههه
..: کجا ؟؟ شما فعلا مهمون مایی
انا: ولم کننن
دره عقبو باز کردو و به داخل هولم داد که خوردم به یه ادم دیگه که اونم شبیه این غوله، گنده مونده بود....خوده مرده دره سمت رااننده رو باز کرد و پشت و فرمون نشست
انا : هعی چیکار میکنیددددد.؟؟؟؟
اون نرده کنارم پارچه اییو به طرفم گرفتم و جلوی چشمم گذاشت و از پشت محکم گره زد
انا: هعی کجا میبرینمممم؟؟؟؟
بعد از نیم ساعت ماشین وایسادو پیاده شدم
انا: چشامو باز کنید
یکی یه دفعه با وحشی گری پارچه رو از دور چشمم کنار زد
۱۹.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.