my cute girl
#my_cute_girl
P2
درحالی ک آبنباتی که کوک برات خریده بودو میخوردی دستشو گرفته بودی راه میرفتین
= کوکیی
_ جانم؟
= میشه بریم پارک؟ لطفااا (کیوت)
_ هرچی که گربه کوچولو بگه
= گیلیلیلییی میسییی
تا رفتن به پارک 2 دقیقه طول میکشید باهم قدم میزدین و جونگکوک ازت چشم بر نمیداشت جوری که آبنباتتو میخوردی دوست داشت
= یام یاممم
_ خوشمزست؟
= آرههه
_ به منم نمیدی کلک؟
= باشه بیا کوکیی
آبنباتی که میخوردی رو دادی به کوک ازت گرفت و گذاشت توی دهنش
_ اومم خوشمزست
= دیدی گفتممم
_ من ک چیزای بد برات نمیخرم
= اوهومم درسته
آبنبات پس داد بهت
_ بیا
از دستش گرفتی و دوباره شروع به خوردن کردی
ـــــــــــــــــــــــــــــ
بعد چن دقیقه رسیدین پارک و روی نیمکتی نشستین
داشتی اطرافو نگاه میکردی که بستنی فروشی چشمتو گرفت
= کوکککک
_ جان؟
= بریم بستنی بوخوریممم
_ باشه قشنگم
رفتین اونجا از بستنی فروش 2 تا بستنی گرفتین
بستنی فروش : چه زوج قشنگی
= ما فقط دوستیم
_ درسته
بستنی فروش : ولی فکر کنم هرکی شمارو ببینه فکر میکنن زوجین
بستنیو گرفتین و تشکر کردین و برگشتین روی نیمکت نشستین
قیافه کوک دیدی که غمی توش بود و نگران شدی
= کوکی چیشده
بهت نگاه کرد و سعی کرد صورتشو عادی نشون بده
_ چی؟ ه...ه...هیچی
= مگه من میشه تورو نشناسم بگو چیشده
_ چیزی نیس
= بگوووو
_ به اون بستنی فروش گفتی ما دوستیم
= خب اره مگه دوست نیستیم
_ فراموشش کن
قیافت نگران بود ولی نمیخواستی جونگکوک بیشتر اذیت کنی برای همین قبول کردی
بستنی تونو داشتین میخوردین و به بچه هایی که درحال بازی بودن نگاه میکردین
حمایت؟
نویسنده : آلــوین
P2
درحالی ک آبنباتی که کوک برات خریده بودو میخوردی دستشو گرفته بودی راه میرفتین
= کوکیی
_ جانم؟
= میشه بریم پارک؟ لطفااا (کیوت)
_ هرچی که گربه کوچولو بگه
= گیلیلیلییی میسییی
تا رفتن به پارک 2 دقیقه طول میکشید باهم قدم میزدین و جونگکوک ازت چشم بر نمیداشت جوری که آبنباتتو میخوردی دوست داشت
= یام یاممم
_ خوشمزست؟
= آرههه
_ به منم نمیدی کلک؟
= باشه بیا کوکیی
آبنباتی که میخوردی رو دادی به کوک ازت گرفت و گذاشت توی دهنش
_ اومم خوشمزست
= دیدی گفتممم
_ من ک چیزای بد برات نمیخرم
= اوهومم درسته
آبنبات پس داد بهت
_ بیا
از دستش گرفتی و دوباره شروع به خوردن کردی
ـــــــــــــــــــــــــــــ
بعد چن دقیقه رسیدین پارک و روی نیمکتی نشستین
داشتی اطرافو نگاه میکردی که بستنی فروشی چشمتو گرفت
= کوکککک
_ جان؟
= بریم بستنی بوخوریممم
_ باشه قشنگم
رفتین اونجا از بستنی فروش 2 تا بستنی گرفتین
بستنی فروش : چه زوج قشنگی
= ما فقط دوستیم
_ درسته
بستنی فروش : ولی فکر کنم هرکی شمارو ببینه فکر میکنن زوجین
بستنیو گرفتین و تشکر کردین و برگشتین روی نیمکت نشستین
قیافه کوک دیدی که غمی توش بود و نگران شدی
= کوکی چیشده
بهت نگاه کرد و سعی کرد صورتشو عادی نشون بده
_ چی؟ ه...ه...هیچی
= مگه من میشه تورو نشناسم بگو چیشده
_ چیزی نیس
= بگوووو
_ به اون بستنی فروش گفتی ما دوستیم
= خب اره مگه دوست نیستیم
_ فراموشش کن
قیافت نگران بود ولی نمیخواستی جونگکوک بیشتر اذیت کنی برای همین قبول کردی
بستنی تونو داشتین میخوردین و به بچه هایی که درحال بازی بودن نگاه میکردین
حمایت؟
نویسنده : آلــوین
۱.۱k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.