آماده برو پارت ۷
از زبان راوی:
گیو دستش رو روی سرش گزاشت و گفت: اوه اوه
شینوبو عصبی تر شد و سعی کرد میتسوری رو بیدار کنه ولی نتونست بیدارش بکنه
کیفش رو باز کرد و یه دارو ی عجیب در اورد و داد بهش گفت:تا ۱۰ دقیقه دیگه بیدار میشه دوباره مست نکنی!
اوبانای: ب...ب...باشه...مواضبم
گیو:خب شینوبو بریم
شینوبو: وایسا کجا میبریم هنوز مونده...
ادامه دارد...
گیو دستش رو روی سرش گزاشت و گفت: اوه اوه
شینوبو عصبی تر شد و سعی کرد میتسوری رو بیدار کنه ولی نتونست بیدارش بکنه
کیفش رو باز کرد و یه دارو ی عجیب در اورد و داد بهش گفت:تا ۱۰ دقیقه دیگه بیدار میشه دوباره مست نکنی!
اوبانای: ب...ب...باشه...مواضبم
گیو:خب شینوبو بریم
شینوبو: وایسا کجا میبریم هنوز مونده...
ادامه دارد...
۲.۹k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.