سناریو
وقتیایسگاشونومیگیری
(تو توی یه لیوان فقط آب ریختی اما بخاطر اینکه ایسگاشون و بگیری با قاشق همش میزنی)
متیو:ا/ت....شربت درست کردی؟.....ا/ت:نه متیو:پس این قاشق چیه
ا/ت:حالا تو بخور
متیو:یا خود فیساغورس
.
.
.
تئودور:بیب چی ریختی توی این لیوان؟ا/ت:چیز خاصی نیست
تئودور:بخدا اگه چیزی نباشه مسلمون میشم(زارتتت)
.
.
.
دراکو:یا خد مرلین...این چه کوفتیه؟
ا/ت:یعنی بهم اعتماد نداری؟
دراکو:اعتماد دارم اما....بعضی اوقات شیطنت کردنت یکم کار دستمون میده
ا/ت:نترس چیزی نیست
)با ترس اون اب و میخوره(
.
.
.
لورنزو:ا/ت بیبی من فقط اب خواستم.....این چیه؟
ا/ت:حالا تو بخور
لورنزو:یا خود حضرت اسلیترین
و با ترس میخورش
.
.
.
ریگولوس:میخنده و میگه:چالش جدیده؟
ا/ت:نه
ریگولوس:پس این چیه؟
ا/ت:بخور بگو چه مزه ای میده..
ریگولوس وقتی میفهمه فقط اب بوده تمام مدن زیرلبی حرف میزده با خودش😂😅
.
.
.
تام:وقتی دید اوردی بدون هیچ سوالی لیوان آب و سر کشید...گفتی:نباید میپرسیدی چی بود؟شاید اصلا سم توش میریختم
تام:فک کنم گفته باشم بهت اعتماد کامل دارم،نه؟(تام خداستتتت)
(تو توی یه لیوان فقط آب ریختی اما بخاطر اینکه ایسگاشون و بگیری با قاشق همش میزنی)
متیو:ا/ت....شربت درست کردی؟.....ا/ت:نه متیو:پس این قاشق چیه
ا/ت:حالا تو بخور
متیو:یا خود فیساغورس
.
.
.
تئودور:بیب چی ریختی توی این لیوان؟ا/ت:چیز خاصی نیست
تئودور:بخدا اگه چیزی نباشه مسلمون میشم(زارتتت)
.
.
.
دراکو:یا خد مرلین...این چه کوفتیه؟
ا/ت:یعنی بهم اعتماد نداری؟
دراکو:اعتماد دارم اما....بعضی اوقات شیطنت کردنت یکم کار دستمون میده
ا/ت:نترس چیزی نیست
)با ترس اون اب و میخوره(
.
.
.
لورنزو:ا/ت بیبی من فقط اب خواستم.....این چیه؟
ا/ت:حالا تو بخور
لورنزو:یا خود حضرت اسلیترین
و با ترس میخورش
.
.
.
ریگولوس:میخنده و میگه:چالش جدیده؟
ا/ت:نه
ریگولوس:پس این چیه؟
ا/ت:بخور بگو چه مزه ای میده..
ریگولوس وقتی میفهمه فقط اب بوده تمام مدن زیرلبی حرف میزده با خودش😂😅
.
.
.
تام:وقتی دید اوردی بدون هیچ سوالی لیوان آب و سر کشید...گفتی:نباید میپرسیدی چی بود؟شاید اصلا سم توش میریختم
تام:فک کنم گفته باشم بهت اعتماد کامل دارم،نه؟(تام خداستتتت)
۲۹۵
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.