دوست برادرم 5...
ویو ا.ت
خواستم دوباره فرار کنم که
اینبار دستمو گرفت
_: کجا با این عجله؟
+: ته خواهش می کنم دستمو ول کن
_: نه
+: می خوام برگردم به خونم ولم کن
دستم و از توی دستش درآوردم و
همین جوری می رفتم که نور خورشید
معلوم شد و بلاخره رسیدم به خونه
وقتی درو باز کردم از خواب پریدم
(سوپرایز یه خواب بیش نبود🙂)
+: جیغغغغغغ
_~×: ا.ت؟
جین و شوگا و...: ا.ت خوبی؟
+: بچه ها هق خواب هق بد دیدم (گریه)
_: نگران نباش توی جنگل سرت زده بود
به یه سنگ و بیهوش شده بودی نگران نباش
+: ته (گریه)
_: چیه؟
+: بقیه ببرین هق بیرون با ته هق کار دارم (گریه)
ویو ته
دنبال ته کسانی با بقیه که آیا داد زد
و اسم ا.ت رو صدا کرد وقتی رفتیم
بالای سرش دیدیم بیهوشه و بوردیمش خونه
قرارها امروز بهش اعتراف کنم
ویو ا.ت
ته اومد کنارم نشست و بعد چند دقیقه
نگاه کردن بهش پریدم بقلش
قشنگ میشد دید شک بهش وارد شده
+: ته
_: چ چیه؟!
+: هیچوقت ترکم نکن
_: یعنی چی؟
+: خودت چی فکر می کنی؟
_: ا.ت باید یه چیزی بهت بگم
+: هوم؟
_: من...من دوست دارم
+: واقعاً (خر ذوق)
_: تو چی توعم منو دوست داری؟
+: معلومه
این و گذاشتم روی لبه تهیونگ و اونم
داشت همراهیم میکرد و وقتی نفس کم
آوردیم از هم جدا شدیم که دیدیم داداشم
یعنی جیمین توی چهار چوب در وایساده
و تو شوکه
×: ته با خواهر من؟؟؟؟؟؟
_: ببین آرم باش خوب
+: ....
×: ته فقط بزار دستم بهت برسه
_: وای فراررر
+: .خنده.
×: تو ساکت واسه توعم دارم
_: اهم اهم
×: ها؟
_: یه چیزی بگم
×: بنال
_: یادم نرفته بهم گفتی
لیا رو دوست داری
+: چی؟ (داد)
×: آروم باش ا.ت آروم باش
+: جیمین فرار کنننننن (داد)
خمارییییییی
اسلاید اول استایل ا.ت
اسلاید دوم استایل لیا
خواستم دوباره فرار کنم که
اینبار دستمو گرفت
_: کجا با این عجله؟
+: ته خواهش می کنم دستمو ول کن
_: نه
+: می خوام برگردم به خونم ولم کن
دستم و از توی دستش درآوردم و
همین جوری می رفتم که نور خورشید
معلوم شد و بلاخره رسیدم به خونه
وقتی درو باز کردم از خواب پریدم
(سوپرایز یه خواب بیش نبود🙂)
+: جیغغغغغغ
_~×: ا.ت؟
جین و شوگا و...: ا.ت خوبی؟
+: بچه ها هق خواب هق بد دیدم (گریه)
_: نگران نباش توی جنگل سرت زده بود
به یه سنگ و بیهوش شده بودی نگران نباش
+: ته (گریه)
_: چیه؟
+: بقیه ببرین هق بیرون با ته هق کار دارم (گریه)
ویو ته
دنبال ته کسانی با بقیه که آیا داد زد
و اسم ا.ت رو صدا کرد وقتی رفتیم
بالای سرش دیدیم بیهوشه و بوردیمش خونه
قرارها امروز بهش اعتراف کنم
ویو ا.ت
ته اومد کنارم نشست و بعد چند دقیقه
نگاه کردن بهش پریدم بقلش
قشنگ میشد دید شک بهش وارد شده
+: ته
_: چ چیه؟!
+: هیچوقت ترکم نکن
_: یعنی چی؟
+: خودت چی فکر می کنی؟
_: ا.ت باید یه چیزی بهت بگم
+: هوم؟
_: من...من دوست دارم
+: واقعاً (خر ذوق)
_: تو چی توعم منو دوست داری؟
+: معلومه
این و گذاشتم روی لبه تهیونگ و اونم
داشت همراهیم میکرد و وقتی نفس کم
آوردیم از هم جدا شدیم که دیدیم داداشم
یعنی جیمین توی چهار چوب در وایساده
و تو شوکه
×: ته با خواهر من؟؟؟؟؟؟
_: ببین آرم باش خوب
+: ....
×: ته فقط بزار دستم بهت برسه
_: وای فراررر
+: .خنده.
×: تو ساکت واسه توعم دارم
_: اهم اهم
×: ها؟
_: یه چیزی بگم
×: بنال
_: یادم نرفته بهم گفتی
لیا رو دوست داری
+: چی؟ (داد)
×: آروم باش ا.ت آروم باش
+: جیمین فرار کنننننن (داد)
خمارییییییی
اسلاید اول استایل ا.ت
اسلاید دوم استایل لیا
۱۵.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.