پارت 1 "Pain"
از دید ا/ت (جیهو):
وقتی رسیده بودم با جسد بی جونش روی برانکارد روبه رو شده بودم چشای خوشگلش بسته بودو منو تنها گذاشته بود همه دورمون بودن صدای چلیک چلیک عکس ها داشت رو مخم میرفت از چی داشتن عکس میگرفتن از چشمای پروانه ایی کسی که داره باز نمیشه؟ لیا منو تو بغلش گرفته بود شبیه یه بچه یتیم به روزای قبلمون فک میکردم و حالم بدتر میشد
*فلش بک به یک روز پیش
ایسول: اوووو ا/ت بیا غذا بخورر خوندن بسه خنگه
ا/ت: اوکی اونییییی
لیا: یااااا مقاله هارو خوندین عکسامون همه جا هستتت این دیونگیه
ا/ت و ایسول: واقعااا؟
لیا:ارهههه
ا/ت و ایسول:*سرازیر شدن تو بغل لیا*
لیا: یاااا یواششششش
*هرسه تاشون میزنن زیر خنده*
*زمان حال*
* از دید استری کیدز*
چانگبین: هیونجینااا زودباششش* باداد*
لینو:کرشدمممم*داد*
چان:*داره از خنده ریسه میره*
هیونجین:اومدم اومدم بریم*تند تند*
*میرن سمت کمپانی*
*بعد چند مین میرسن*
هیونجین: واو اینجا چه خبره؟
چانگبین:انگار یکی خودکشی کرده
لینو:منو جلوی در پیاده کنین شما برین پارکینگ بعد میبینمتون
چان: مراقب خبرنگارا باش
لینو :اکی* از ماشین پیاده میشه*
ا/ت:* پامیشه*
لیا: کجا میریییی؟ ها؟* با گریه
ا/ت: * چیزی نمیگه اشکاشو پاک میکنه*
لیا:*دیگه چیزی نمیگه*
ا/ت:* آروم به راهش ادامه میده*
*خبرنگارا دورش جمع میشن*
خبرنگار1:شما قبل از خودکشی باهاش حرف زدین؟
خبرنگار2:علت خودکشی چی بوده؟
ا/ت:*از ترس زانوهاش سست میشن و میشینه رو زمین گوش هاشو میگیره*
ازدید لینو:
داشتم راه میرفتم که ببینم چه خبره که یکیو دیدم که خبرنگارا دورش جمع شدن و یه جوریه
مغز: نه مینهوووو خواهش میکنم دخالت نکن
لینو:*کلاهش میزاره رو سرش و ماسکش درس میکنه میره سمتش*
ا/ت:خواهش میکنم
لینو:*سریع شونه هاشو میگیره*
لینو:بدوووو
*شروع میکنن دوعیدن*
*میرن سمت یه استودیو*
ا/ت:*ناخوداگاه گریه میکنه*
لینو:چرا گریه میکنی*با تعجب*
ا/ت:*بغلش میکنه*
لینو:ا...ا....*سکوت*
ا/ت:*گریه زیاد*
*سرکله یک خبرنگار پیدا میشه و این لحظه رو عکس میگیره*
ا/ت:ببخشید * از بغلش در میاد*
لینو:عیبی نداره عام فقد
ا/ت: فقد چی؟
لینو: اینو بزار رو سرت چون اگه هی گریه کنی تو عکسا خوب نمیوفتی* کلاهش میزاره رو سر ا/ت*
خبرنگار:*چلیک چلیک*
نویسنده:لینو شیییی یکی از اعضا گروه مرده ها تو به فکر عکساشی!!!
لینو: یااا کلیشه رو خراب نکن
نویسنده: اکی اکی😂
اومیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت یادتون نره🦋
وقتی رسیده بودم با جسد بی جونش روی برانکارد روبه رو شده بودم چشای خوشگلش بسته بودو منو تنها گذاشته بود همه دورمون بودن صدای چلیک چلیک عکس ها داشت رو مخم میرفت از چی داشتن عکس میگرفتن از چشمای پروانه ایی کسی که داره باز نمیشه؟ لیا منو تو بغلش گرفته بود شبیه یه بچه یتیم به روزای قبلمون فک میکردم و حالم بدتر میشد
*فلش بک به یک روز پیش
ایسول: اوووو ا/ت بیا غذا بخورر خوندن بسه خنگه
ا/ت: اوکی اونییییی
لیا: یااااا مقاله هارو خوندین عکسامون همه جا هستتت این دیونگیه
ا/ت و ایسول: واقعااا؟
لیا:ارهههه
ا/ت و ایسول:*سرازیر شدن تو بغل لیا*
لیا: یاااا یواششششش
*هرسه تاشون میزنن زیر خنده*
*زمان حال*
* از دید استری کیدز*
چانگبین: هیونجینااا زودباششش* باداد*
لینو:کرشدمممم*داد*
چان:*داره از خنده ریسه میره*
هیونجین:اومدم اومدم بریم*تند تند*
*میرن سمت کمپانی*
*بعد چند مین میرسن*
هیونجین: واو اینجا چه خبره؟
چانگبین:انگار یکی خودکشی کرده
لینو:منو جلوی در پیاده کنین شما برین پارکینگ بعد میبینمتون
چان: مراقب خبرنگارا باش
لینو :اکی* از ماشین پیاده میشه*
ا/ت:* پامیشه*
لیا: کجا میریییی؟ ها؟* با گریه
ا/ت: * چیزی نمیگه اشکاشو پاک میکنه*
لیا:*دیگه چیزی نمیگه*
ا/ت:* آروم به راهش ادامه میده*
*خبرنگارا دورش جمع میشن*
خبرنگار1:شما قبل از خودکشی باهاش حرف زدین؟
خبرنگار2:علت خودکشی چی بوده؟
ا/ت:*از ترس زانوهاش سست میشن و میشینه رو زمین گوش هاشو میگیره*
ازدید لینو:
داشتم راه میرفتم که ببینم چه خبره که یکیو دیدم که خبرنگارا دورش جمع شدن و یه جوریه
مغز: نه مینهوووو خواهش میکنم دخالت نکن
لینو:*کلاهش میزاره رو سرش و ماسکش درس میکنه میره سمتش*
ا/ت:خواهش میکنم
لینو:*سریع شونه هاشو میگیره*
لینو:بدوووو
*شروع میکنن دوعیدن*
*میرن سمت یه استودیو*
ا/ت:*ناخوداگاه گریه میکنه*
لینو:چرا گریه میکنی*با تعجب*
ا/ت:*بغلش میکنه*
لینو:ا...ا....*سکوت*
ا/ت:*گریه زیاد*
*سرکله یک خبرنگار پیدا میشه و این لحظه رو عکس میگیره*
ا/ت:ببخشید * از بغلش در میاد*
لینو:عیبی نداره عام فقد
ا/ت: فقد چی؟
لینو: اینو بزار رو سرت چون اگه هی گریه کنی تو عکسا خوب نمیوفتی* کلاهش میزاره رو سر ا/ت*
خبرنگار:*چلیک چلیک*
نویسنده:لینو شیییی یکی از اعضا گروه مرده ها تو به فکر عکساشی!!!
لینو: یااا کلیشه رو خراب نکن
نویسنده: اکی اکی😂
اومیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت یادتون نره🦋
۵.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.