Part7
Part7
....................................................
ا.ت
وقتی گفت مارو دنبال کردن به میا گفتم ببین دوتا دیونه ن
آخه مگه دیروز تهیونگ بهت نگفت که ما هر روز میایم کوه نوردی عزیزم؟
دست میا رو گرفتم راه افتادیم
تهیونگ
وقتی گفت مگه دیروز نگفته بود تعجب کردم شاید واقعا میدونستن که دست میا گرفتم گفتم که چرا داری با ا.ت میری وقتی عشقت اینجا مگه من خیانت کردم من که بهت گفتم میرم میکزیک
میا
وقتی گفت گوشی ا.ت رو گرفتم و کل فیلم رو نشونش دادم فکر کردی کی هستی هان ؟! دیگه نمخوام ببینمت
با ا.ت رفتم سمت ماشین و سوار شدیم
کوک
دیدم واقعا که فهمیدن به تهیونگ که چطوری میخوایی جمش کنی ؟ ولی نمدونه ما سر پول مامان باباش داریم با این دوتا قرار میزاریم
ا.ت
چشمایی میا پر از اشک شد دیگه واقعا نتونستم پیداه شدم و رفتم سمت تهیوگ و در گوشش زدم بعد گفتم هوی مرتیکه که دلم میا رو به دست میاری بعد ... بهش چی فکر کردی کی هستی هان؟ دیگه نمیخوام ببینمت
کوک
دیدم که ا.ت اومد زود در گوشی تهیونگ و گفت واقعا توی کف بودم خواستم چیزی بگم که رفت واقعا توی شک بودم
تهیونگ
دیدم واقعا ازم خیلی ناراحته از که رفتم دونبال ا.ت دیدم رفتن سمت خونه با چمدون اومدن بیرون یعنیکجا میخواد بره ؟
ا.ت دیدم که داره نگاهم میکنه که فهمیدم رفتم سمتش بی محلی کرد و میا گفت ببخشید آقا شما مزاحم ما شدین برید تا به پولیس زنگ نزدم
............................................................
چطور بود ؟
....................................................
ا.ت
وقتی گفت مارو دنبال کردن به میا گفتم ببین دوتا دیونه ن
آخه مگه دیروز تهیونگ بهت نگفت که ما هر روز میایم کوه نوردی عزیزم؟
دست میا رو گرفتم راه افتادیم
تهیونگ
وقتی گفت مگه دیروز نگفته بود تعجب کردم شاید واقعا میدونستن که دست میا گرفتم گفتم که چرا داری با ا.ت میری وقتی عشقت اینجا مگه من خیانت کردم من که بهت گفتم میرم میکزیک
میا
وقتی گفت گوشی ا.ت رو گرفتم و کل فیلم رو نشونش دادم فکر کردی کی هستی هان ؟! دیگه نمخوام ببینمت
با ا.ت رفتم سمت ماشین و سوار شدیم
کوک
دیدم واقعا که فهمیدن به تهیونگ که چطوری میخوایی جمش کنی ؟ ولی نمدونه ما سر پول مامان باباش داریم با این دوتا قرار میزاریم
ا.ت
چشمایی میا پر از اشک شد دیگه واقعا نتونستم پیداه شدم و رفتم سمت تهیوگ و در گوشش زدم بعد گفتم هوی مرتیکه که دلم میا رو به دست میاری بعد ... بهش چی فکر کردی کی هستی هان؟ دیگه نمیخوام ببینمت
کوک
دیدم که ا.ت اومد زود در گوشی تهیونگ و گفت واقعا توی کف بودم خواستم چیزی بگم که رفت واقعا توی شک بودم
تهیونگ
دیدم واقعا ازم خیلی ناراحته از که رفتم دونبال ا.ت دیدم رفتن سمت خونه با چمدون اومدن بیرون یعنیکجا میخواد بره ؟
ا.ت دیدم که داره نگاهم میکنه که فهمیدم رفتم سمتش بی محلی کرد و میا گفت ببخشید آقا شما مزاحم ما شدین برید تا به پولیس زنگ نزدم
............................................................
چطور بود ؟
۷.۵k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.