اولین سفر تنهایی 🧡🍂p ۱۰
لیا:چی (با بغض)
سومی:جانم چیشد
کوک:گفتم هنوز نظرم سر جاشه
یونا:عشقم تو چی گفتی الان (با عصبانیت)
کوک:مون که شنوفتی
لیا و سومی رفتن و سوار ماشین شدن
لیا:سومی باورم نمیشه (با بغض)
سومی:چیه الان که گفت دوباره دوستت داره
لیا:باید بهم ثابت کنه من اینجوری قبول ندارم
سومی :خب حالا عه عه عه میبینم که اومده دنبالت
لیا:بله
کوک لیا رو بدون هیچ حرفی بوس میکنه
سومی:ایییی (اونور رو نگاه کرد)
لیا:سومی شیشه رو بکش بالا
سومی:اوکی
لیا:وایییییییییی تاحالا همچین کاری نکرده بود باهام
سومی:وادا فاخ
لیا:این دیالوگ کوک بود نه تو
سومی:اره ولی من میخوام بگم
لیا:باشه حالا
سومی و لیا رفتن خونه
سومی:موچی کجایی ببین کی اشتی کرده
جیمین:او به سلامتی پس کوک کو
سومی:بعدا برات تعریف میکنم
جیمین:اوکی میاید ناهار امادس
سومی و لیا:امدیم
ادامه دارد.....
اسکی ممنوع ❌
ببخشید کم شد من الان درس دارم بنویسم بیام پا ت بعدی رو بزارم
سومی:جانم چیشد
کوک:گفتم هنوز نظرم سر جاشه
یونا:عشقم تو چی گفتی الان (با عصبانیت)
کوک:مون که شنوفتی
لیا و سومی رفتن و سوار ماشین شدن
لیا:سومی باورم نمیشه (با بغض)
سومی:چیه الان که گفت دوباره دوستت داره
لیا:باید بهم ثابت کنه من اینجوری قبول ندارم
سومی :خب حالا عه عه عه میبینم که اومده دنبالت
لیا:بله
کوک لیا رو بدون هیچ حرفی بوس میکنه
سومی:ایییی (اونور رو نگاه کرد)
لیا:سومی شیشه رو بکش بالا
سومی:اوکی
لیا:وایییییییییی تاحالا همچین کاری نکرده بود باهام
سومی:وادا فاخ
لیا:این دیالوگ کوک بود نه تو
سومی:اره ولی من میخوام بگم
لیا:باشه حالا
سومی و لیا رفتن خونه
سومی:موچی کجایی ببین کی اشتی کرده
جیمین:او به سلامتی پس کوک کو
سومی:بعدا برات تعریف میکنم
جیمین:اوکی میاید ناهار امادس
سومی و لیا:امدیم
ادامه دارد.....
اسکی ممنوع ❌
ببخشید کم شد من الان درس دارم بنویسم بیام پا ت بعدی رو بزارم
۵.۸k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.