رئیس من
ادامه پارت ۱۴
تهیونگ: به من نگاه کن (جدی)
اصلا نگاش نکردم
تهیونگ: حرفمو دوبار نمیزنم (جدی)
آروم سرمو بردم بالا و با خجالت فراوان نگاش کردم
تهیونگ: افرین پرنسس (لبخند)
سولی: چ..چی؟...پرنسس؟
تهیونگ: اوهوم.....دوست دارم لی سولی (لبخند ملیح)
شکه شده بودم حرف زدن برام سخت بود......باورم نمیشد که اون بهم اعتراف کرده باشه
سولی: و...واقعا؟ (تعجب و چشای قلبی)
تهیونگ: اوهوم
از خجالت سرمو انداختم پایین
سولی: خب.....راستش منم.....منم دوست دارم
تهیونگ: اوم میدونم
سولی: چی از کجا؟
تهیونگ: اوممممم گرلم.....دیشب وقتی مست بودی بهم اعتراف کردی
اینو که گفت همه چیز مث یه ویدیو تو ذهنم پخش شد و با به یاد اوردنش صورتم مث گوجه شد و نگامو دادم اونور
تهیونگ: هی کیوتی یکم دیگه ادامه بدی میخورمتا (زیر لب خندید بعد اینو گفت)
آروم رفتم تو بغلش و خودمو تو بغلش فشوردم
تهیونگم دستشو دور کمرم حلقه کرد و محکم بغلم کرد
داشتم از بغل گرمش لذت میبردم که......
خمارییییییی
پارت بعدو به محض اینکه وقتم خالی شد میزارم
حمایت یادتون نره عشقا😘❤️
تهیونگ: به من نگاه کن (جدی)
اصلا نگاش نکردم
تهیونگ: حرفمو دوبار نمیزنم (جدی)
آروم سرمو بردم بالا و با خجالت فراوان نگاش کردم
تهیونگ: افرین پرنسس (لبخند)
سولی: چ..چی؟...پرنسس؟
تهیونگ: اوهوم.....دوست دارم لی سولی (لبخند ملیح)
شکه شده بودم حرف زدن برام سخت بود......باورم نمیشد که اون بهم اعتراف کرده باشه
سولی: و...واقعا؟ (تعجب و چشای قلبی)
تهیونگ: اوهوم
از خجالت سرمو انداختم پایین
سولی: خب.....راستش منم.....منم دوست دارم
تهیونگ: اوم میدونم
سولی: چی از کجا؟
تهیونگ: اوممممم گرلم.....دیشب وقتی مست بودی بهم اعتراف کردی
اینو که گفت همه چیز مث یه ویدیو تو ذهنم پخش شد و با به یاد اوردنش صورتم مث گوجه شد و نگامو دادم اونور
تهیونگ: هی کیوتی یکم دیگه ادامه بدی میخورمتا (زیر لب خندید بعد اینو گفت)
آروم رفتم تو بغلش و خودمو تو بغلش فشوردم
تهیونگم دستشو دور کمرم حلقه کرد و محکم بغلم کرد
داشتم از بغل گرمش لذت میبردم که......
خمارییییییی
پارت بعدو به محض اینکه وقتم خالی شد میزارم
حمایت یادتون نره عشقا😘❤️
۵.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.