I wish I never saw it. (پارت 13)
بچه های که درخواست یه پارت دیگه دادین اینم یه پارت دیگه
رفت بیرون به خودم نگاه کردم لباسام عوض کردن به تاج تخت تکیه دادم در باز شد اجوما بود
اجوما: بیدار شدید خانم... براتون غذا اوردم
کلی غذا دست اجوما خدمتکار پشتیش بود گذاشتن رو عسلی
ت ا: همه اینارو باید بخورم؟
اجوما: بله خانم
خیلیم گشنم بود شروع کردم غذا خوردن هنوذ نصف اون غذاهارو نتونستم بخورم
ت ا: دیگه نمیتونم بخورم
اجوما: باید بخوری تنت جون بیوفته دختر... اقا گفتن همشونو باید بخورید
بزور تحدید که به جیمین میگن بزور کردن تو حلقم دست اجوما چندتا بسته قرص بود
ت ا: اینا چیه
اجوما: اینا ویتامینس دکتر گفت باید بخورید
ت ا: وای خواهش میکنم دیگه جا ندارم... به خدا جا ندارم
اجوما: بخور ببینم عه هعی بهش هیچی نمیگم بچه سرتق
از لهنش جاخوردم برای اولین بار صورت جدی شو دیدم بزور قرصارو خوردم
تصمیم گرفتم برم حموم لباسامو در اوردم تمام بدنم کبود بود هنوذ نمایان بودن خودمو شستم حس خوبی گرفتم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم موهامو بدون اینکه خشک کنم ولو گذاشتم نشستم رو تخت به جای نامعلوم زول زده بودم درباز شد جیمین بود اومد تو
جیمین: حالت خوبه؟
ت ا: ا... اره
جیمین: بالهن خیلی ارومی گفت امضاش میکنی؟
ت ا: سرمو تکون دادم باشه باورم نمیشد جیمین بود؟ خیلی اروم بدون هیچ خشک بودنی لهن حرفش نرم بود
برگه رو گذاشت رو عسلی خودکار مخصوص طلایی رنگشو به سمتم گرفت ازش گرفتم
رفت بیرون به خودم نگاه کردم لباسام عوض کردن به تاج تخت تکیه دادم در باز شد اجوما بود
اجوما: بیدار شدید خانم... براتون غذا اوردم
کلی غذا دست اجوما خدمتکار پشتیش بود گذاشتن رو عسلی
ت ا: همه اینارو باید بخورم؟
اجوما: بله خانم
خیلیم گشنم بود شروع کردم غذا خوردن هنوذ نصف اون غذاهارو نتونستم بخورم
ت ا: دیگه نمیتونم بخورم
اجوما: باید بخوری تنت جون بیوفته دختر... اقا گفتن همشونو باید بخورید
بزور تحدید که به جیمین میگن بزور کردن تو حلقم دست اجوما چندتا بسته قرص بود
ت ا: اینا چیه
اجوما: اینا ویتامینس دکتر گفت باید بخورید
ت ا: وای خواهش میکنم دیگه جا ندارم... به خدا جا ندارم
اجوما: بخور ببینم عه هعی بهش هیچی نمیگم بچه سرتق
از لهنش جاخوردم برای اولین بار صورت جدی شو دیدم بزور قرصارو خوردم
تصمیم گرفتم برم حموم لباسامو در اوردم تمام بدنم کبود بود هنوذ نمایان بودن خودمو شستم حس خوبی گرفتم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم موهامو بدون اینکه خشک کنم ولو گذاشتم نشستم رو تخت به جای نامعلوم زول زده بودم درباز شد جیمین بود اومد تو
جیمین: حالت خوبه؟
ت ا: ا... اره
جیمین: بالهن خیلی ارومی گفت امضاش میکنی؟
ت ا: سرمو تکون دادم باشه باورم نمیشد جیمین بود؟ خیلی اروم بدون هیچ خشک بودنی لهن حرفش نرم بود
برگه رو گذاشت رو عسلی خودکار مخصوص طلایی رنگشو به سمتم گرفت ازش گرفتم
۱۵۳.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.