P17
P17
چشماشو باز کرد. دوباره توی اتاقش بود.
هر موقع یاد بوسه ی کوتاهش با تهیونگ میفتاد لبخند میزد. شربتشو خورد و به سمت میز تحریرش رفت. شروع کرد به کشیدن چهره ی مردی که مانند اون وجود ندارد. میکشید و لبخند میزد. بعد از کشیدن نقاشی تعیونگ به چهره ی جذابش خیره شد. نزدیک و نزدیک تر شد. نفهمید که کی لباشو رو لبای ساختگی نقاشیش گذاشته: تا این حد دیوونه شدم ؟ مگه کسی هست که با دیدن چهره ی جذابت دیوونه نشه آقای کیم ؟
خندید و به سمت پیانوش رفت و شروع کرد به نواختن.
همان شب :
بدو بدو به سمت تختش رفت و کتاب رو باز کرد: برای دیدنت حاضرم تمام زندگیم رو بدم. طبیعیه نه ؟ نه عشق کلا طبیعی نیست درست نمیگم ؟
خببببببببببب.
نظرتون درباره ی ادامه دادن این فیک و
شروع فیک جدید چیه ؟؟؟؟؟؟
بهم تو کامنتا بگید .
لایک هم یادتون نره 💖
چشماشو باز کرد. دوباره توی اتاقش بود.
هر موقع یاد بوسه ی کوتاهش با تهیونگ میفتاد لبخند میزد. شربتشو خورد و به سمت میز تحریرش رفت. شروع کرد به کشیدن چهره ی مردی که مانند اون وجود ندارد. میکشید و لبخند میزد. بعد از کشیدن نقاشی تعیونگ به چهره ی جذابش خیره شد. نزدیک و نزدیک تر شد. نفهمید که کی لباشو رو لبای ساختگی نقاشیش گذاشته: تا این حد دیوونه شدم ؟ مگه کسی هست که با دیدن چهره ی جذابت دیوونه نشه آقای کیم ؟
خندید و به سمت پیانوش رفت و شروع کرد به نواختن.
همان شب :
بدو بدو به سمت تختش رفت و کتاب رو باز کرد: برای دیدنت حاضرم تمام زندگیم رو بدم. طبیعیه نه ؟ نه عشق کلا طبیعی نیست درست نمیگم ؟
خببببببببببب.
نظرتون درباره ی ادامه دادن این فیک و
شروع فیک جدید چیه ؟؟؟؟؟؟
بهم تو کامنتا بگید .
لایک هم یادتون نره 💖
۷.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.