P1
T:( داشتم تو خیابون راه میرفتم که از جلوی سمت یه پسر رد شدم و نگاهم بهش خورد )
Jk: ( امروز از خواب بیدار شدم امروز روز خلوتم بود رفتم از جلو مدرسم رد شدم که نگاهم به یه فرشته افتاد .)
T: ( نگاهم رو به گوشیم دادم یکم برای رفتیم به شرکت دیر کرده بودم و رفتم سمت ماشینم و رفتم شرکت ولی کل فکرم رو اون پسره دبیرستانی بود )
Jk: ( اون پسره رفت سمت ماشینش و رفت منم به راه خودم ادامه دادم رفتم پیش جیمین )
آدمین ( دوستان جیمین دوست صمیمیه کوکه نشانه جیمینمJk عه )
JN: سلام چطوری رفیق ؟
Jk: سلام مرسی . ( همش به فکر اون پسره بودم )
T: ( برای امور خیریه باید به یه مدرسه می رفتم ساعت نزدیک ۹نیم بود رفتم اونجا باورم نمی شود این همون مدرسه بود استرس داشتم و جذاب بودنمو حفظ کردم رفتم تو )
به نظرتون خوب بود اگر خوبه ادامه بدم 🧁
Jk: ( امروز از خواب بیدار شدم امروز روز خلوتم بود رفتم از جلو مدرسم رد شدم که نگاهم به یه فرشته افتاد .)
T: ( نگاهم رو به گوشیم دادم یکم برای رفتیم به شرکت دیر کرده بودم و رفتم سمت ماشینم و رفتم شرکت ولی کل فکرم رو اون پسره دبیرستانی بود )
Jk: ( اون پسره رفت سمت ماشینش و رفت منم به راه خودم ادامه دادم رفتم پیش جیمین )
آدمین ( دوستان جیمین دوست صمیمیه کوکه نشانه جیمینمJk عه )
JN: سلام چطوری رفیق ؟
Jk: سلام مرسی . ( همش به فکر اون پسره بودم )
T: ( برای امور خیریه باید به یه مدرسه می رفتم ساعت نزدیک ۹نیم بود رفتم اونجا باورم نمی شود این همون مدرسه بود استرس داشتم و جذاب بودنمو حفظ کردم رفتم تو )
به نظرتون خوب بود اگر خوبه ادامه بدم 🧁
۳.۵k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.