🕷پارت دوم عشق تلخ🥀
🕷پارت دوم عشق تلخ🥀
صدای باز شدن در اومد متوجه شدم پدرم هست.
قیافش آشفته بود معلوم بود اون از عصبانیت با کسی دعوا کرده.
نمی خواستم اوضاع بدتر بشه پس توی اتاقم موندم تا اینکه جین بدون دَر زدن اومد توی اتاقم!
چون مست بود چیزی نگفتم و به پنجره نگاه داشتم میکردم داشت بارون میومد خیلی قشنگ بود کل حیاط از قطرات بارون پر شده بود مثل نقاشی بود لبخندی زدم که باعث شد جین تو حالت مستی چیزی بهم بگه!
+هی!توووو!چرا میخندی؟چیز خنده داری هست؟بگو منم بخندم(با حالت خسته و عصبی)
منم سرم رو بهش برگردوندم که دیدم غش کرده بغلم.گذاشتمش توی تخت خواب و رفتم سمت شوگا!معلوم بود خیلی خسته هه تا پام رو گذاشتن داخل اتاقش یقمو گرفت و پرتم کرد بیرون -_-
بدنم به شدت درد میکرد تا اینکه بابام صدام زد و گفت بیاییم شام بخوریم!
شوگا خواب بود و جین غش کرده توی تخت خواب من!
منم رفتم پیش بابام و همراهش سالاد ماکارونی خوردم بعدش تا خواستم برم که اومد گفت
×پسرا کجا؟
گفتم: شوگا که خوابه و جین هم غش کرده توی تخت خواب از بس خورده اون کوفتی هارو
×نزدیک سن ازدواجشون هه حق دارن این واکنش نشون بدن!
چیزی نگفتم که دوباره اومد گفت
×توهم باید دختر مورد نظرت رو پیدا کنی وگرنه هیچ ارثی بهت نمیرسه!
بدون توجه به حرف رفتم توی اتاقم و سرم رو توی بالشت فرو کردم و گریه کردم...
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
صدای باز شدن در اومد متوجه شدم پدرم هست.
قیافش آشفته بود معلوم بود اون از عصبانیت با کسی دعوا کرده.
نمی خواستم اوضاع بدتر بشه پس توی اتاقم موندم تا اینکه جین بدون دَر زدن اومد توی اتاقم!
چون مست بود چیزی نگفتم و به پنجره نگاه داشتم میکردم داشت بارون میومد خیلی قشنگ بود کل حیاط از قطرات بارون پر شده بود مثل نقاشی بود لبخندی زدم که باعث شد جین تو حالت مستی چیزی بهم بگه!
+هی!توووو!چرا میخندی؟چیز خنده داری هست؟بگو منم بخندم(با حالت خسته و عصبی)
منم سرم رو بهش برگردوندم که دیدم غش کرده بغلم.گذاشتمش توی تخت خواب و رفتم سمت شوگا!معلوم بود خیلی خسته هه تا پام رو گذاشتن داخل اتاقش یقمو گرفت و پرتم کرد بیرون -_-
بدنم به شدت درد میکرد تا اینکه بابام صدام زد و گفت بیاییم شام بخوریم!
شوگا خواب بود و جین غش کرده توی تخت خواب من!
منم رفتم پیش بابام و همراهش سالاد ماکارونی خوردم بعدش تا خواستم برم که اومد گفت
×پسرا کجا؟
گفتم: شوگا که خوابه و جین هم غش کرده توی تخت خواب از بس خورده اون کوفتی هارو
×نزدیک سن ازدواجشون هه حق دارن این واکنش نشون بدن!
چیزی نگفتم که دوباره اومد گفت
×توهم باید دختر مورد نظرت رو پیدا کنی وگرنه هیچ ارثی بهت نمیرسه!
بدون توجه به حرف رفتم توی اتاقم و سرم رو توی بالشت فرو کردم و گریه کردم...
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۸.۵k
۱۴ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.