سی و دو
اری: آره شاید ااا دم درن که منو داری مسخره میکنی
دیا: آره دیگه😅
اری:آخیش آروم شدم قربون خندت
دیا:داداش ( با داد)
اری:سری نفس نفس زدم و رفتم سمت متی قلبم داش میومد تو دهنم
متی:دیدم اری وحشت زده داره میاد سمتم یه جوری پرید روم پرت شدیم
اری: متی خوبی
متی: اینجوری که تو پریدی روم ستون فقراتمم شکست
اری: ببخشید ترسیدم آخه
متی: چرا 😶
اری: چون دیا یه دفه داد زد گف متی فک کردم اتفاقی برات افتاده
متی: نه نترس هیچی نشده😅
اری: نیک رو صدا کردم و همچی رو براش تعریف کردم،، فقط متی نباید بفهمه چون اون خیلی حساسه
متی: در اتاق رو باز کردم،، چی شده
اری: به مسئله خواهر برادریه
متی: آها
اری: به تمام بچه های اکیپ گفتم،، بچه ها فقط متی نفهمه چون
نیک: خیلی حساسه
بچه ها: باشه
برید تو خماری
دیا: آره دیگه😅
اری:آخیش آروم شدم قربون خندت
دیا:داداش ( با داد)
اری:سری نفس نفس زدم و رفتم سمت متی قلبم داش میومد تو دهنم
متی:دیدم اری وحشت زده داره میاد سمتم یه جوری پرید روم پرت شدیم
اری: متی خوبی
متی: اینجوری که تو پریدی روم ستون فقراتمم شکست
اری: ببخشید ترسیدم آخه
متی: چرا 😶
اری: چون دیا یه دفه داد زد گف متی فک کردم اتفاقی برات افتاده
متی: نه نترس هیچی نشده😅
اری: نیک رو صدا کردم و همچی رو براش تعریف کردم،، فقط متی نباید بفهمه چون اون خیلی حساسه
متی: در اتاق رو باز کردم،، چی شده
اری: به مسئله خواهر برادریه
متی: آها
اری: به تمام بچه های اکیپ گفتم،، بچه ها فقط متی نفهمه چون
نیک: خیلی حساسه
بچه ها: باشه
برید تو خماری
۱۵.۲k
۲۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.