پدرخوانده پارت 9
"جیمین یه دونه اوور سایزشو برام سفارش بده... نه نه احمق واسه من مشکی سفارش بده...زودباش الان سولداوات میشه... عه دوتا ازش مونده اه فقط فشار بده اون دکمه فاکی رو.. نه نه بخرش.. بخرش.. تف تو روحت تموم شد...ولش کن برو بعدی"
حرفاش رو هی پشت سر هم میزد و جیمین رو هول کرده بود و جیمین فقط دکمه موس رو میفشرد و هرچی سایزی دستش میومد به سبد خریدش ازافه میکرد با خوردن زنگ مشتری کاسه ای رو پر از سوپ ماهی کرد و داد دست گارسون که ببره میگوهارو خیلی حرفه ای سرخ میکرد و تو هوا پرت میکرد و بعد ماهی سنگی رو کنارش گذاشت و خیلی با علاقه تازیین میکرد همه اشپز ها به کارای حرفه ایش نگاه میکردن جیمین محو دستای ظریف و پر سرعتش شده بود به صورتش که یه لبخند از روی رضایت به ظرف مشتری زده بود و نگاه میکرد دور سفارش رو با دستمال تمیز کرد و گارسون سینی رو برد تایم نهار تموم شده و تا نیم ساعت دیگه تقریبا بی کار بود پیشبندشو در اورد و سمت جیمین و بقیه اشپزا که هنوز پای لب تاپ بودن رفت مین هی دختر 22ساله که مسئول پاستا گفت من عکسای نامزد کیم تهیونگ رو دیدم اون خیلی خوشکله کانیا و جیمین کج نگاه کردن و جیمین گفت: اره خوشکله خیلی
حیف نمیتونست جلوی بقیه راجب دختر خاله افاده ایش حرف بزنه جیمین: راستی تو چرا لباس مردونه سفارش دادی
کانیا: یادت رفته من استایل تامبوی میزنم جیمین: خیلی جذاب میشی
جکسون که مسئول مواد غذایی بود لبش رو جمع کرد و گفت: یه چیز بگم ناراحت نشید خب میدونم طرفدار پروپا قرصشید
ولی من تا قبل نامزدی کیم تهیونگ فکر میکردم همجنسگراست!حتی شنیدم کسیو به فرزند خوندگی قبول کرده
جیمین سکوت کرد و به کانیای که بزور خشمش رو کنترل کرده بود نگاه کرد
کانیا کش و قوصی به گردنش داد و بیخیال نگاه کرد اون گی بودن رو بد نمیدونست و قطعا قبل از نامزدی پدرش فکر میکرد همجنسگراست!(جنبه فانداره)
بچه ها من قصد توهین ندارم ولی فیکمو از قبل نوشتم و اینم جز فیک بود اگر دوست نداشتید بگید ویرایشش کنم
حرفاش رو هی پشت سر هم میزد و جیمین رو هول کرده بود و جیمین فقط دکمه موس رو میفشرد و هرچی سایزی دستش میومد به سبد خریدش ازافه میکرد با خوردن زنگ مشتری کاسه ای رو پر از سوپ ماهی کرد و داد دست گارسون که ببره میگوهارو خیلی حرفه ای سرخ میکرد و تو هوا پرت میکرد و بعد ماهی سنگی رو کنارش گذاشت و خیلی با علاقه تازیین میکرد همه اشپز ها به کارای حرفه ایش نگاه میکردن جیمین محو دستای ظریف و پر سرعتش شده بود به صورتش که یه لبخند از روی رضایت به ظرف مشتری زده بود و نگاه میکرد دور سفارش رو با دستمال تمیز کرد و گارسون سینی رو برد تایم نهار تموم شده و تا نیم ساعت دیگه تقریبا بی کار بود پیشبندشو در اورد و سمت جیمین و بقیه اشپزا که هنوز پای لب تاپ بودن رفت مین هی دختر 22ساله که مسئول پاستا گفت من عکسای نامزد کیم تهیونگ رو دیدم اون خیلی خوشکله کانیا و جیمین کج نگاه کردن و جیمین گفت: اره خوشکله خیلی
حیف نمیتونست جلوی بقیه راجب دختر خاله افاده ایش حرف بزنه جیمین: راستی تو چرا لباس مردونه سفارش دادی
کانیا: یادت رفته من استایل تامبوی میزنم جیمین: خیلی جذاب میشی
جکسون که مسئول مواد غذایی بود لبش رو جمع کرد و گفت: یه چیز بگم ناراحت نشید خب میدونم طرفدار پروپا قرصشید
ولی من تا قبل نامزدی کیم تهیونگ فکر میکردم همجنسگراست!حتی شنیدم کسیو به فرزند خوندگی قبول کرده
جیمین سکوت کرد و به کانیای که بزور خشمش رو کنترل کرده بود نگاه کرد
کانیا کش و قوصی به گردنش داد و بیخیال نگاه کرد اون گی بودن رو بد نمیدونست و قطعا قبل از نامزدی پدرش فکر میکرد همجنسگراست!(جنبه فانداره)
بچه ها من قصد توهین ندارم ولی فیکمو از قبل نوشتم و اینم جز فیک بود اگر دوست نداشتید بگید ویرایشش کنم
۷.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.