کوک::ماسک تغییر چهره
کوک::ماسک تغییر چهره
ات: عه من هنوز اینجام
جیمین: این چرا نمیره
ات: من تو خوابتم هستم
ما دیگه رفتیم باییی
کوک: این چرا نمیمیره
ات: من به این زودیا نمیمیرم
فردا شب
کوک: این دختره چرا نمیاد اه
مجری: معرفی میکنم بزرگترین مافیای قرن
کیم ات
کوک: این همونه
اعضا: دهنشون بازه
ات: لطفا به این گروه بگویید دهنشون رو ببندن مگس میره داخلش
به گروه اعضا اشاره کرد
و رفت پایین و سمت کوک
ات: بهت گفته بودم باهام در نیفت قراره سختی زیادی بکشی تا با blodifox
اشنا شو جئون جونگ کوک
کوک: تو هنوز خیلی بچه ای
ات: فکرت مسخره اس
فردا صبح
ات: وای چه شب سختی بود باید برم تازه مدرسه ایش
اه
فلش بک به مدرسه
کوک: عه کیم ات خوبی
ات: دوباره تو برو اونور حوصلتو ندارم
هوسو: عه کوک چیمار داری بچه گدا رو
ات ویو
اممم بچه گدا اوک
ات: باش من بچه گدا گمشو
کوک: به حسابت میرسم
ات: جرئتش رو داری ببینیم
چندین ماه بعد
ات ویو
چند روزیه به کوک علاقه مند یا همون عاشقش شدم
کوک ویو
من من عاشق ات شدم چه گوری برم برم کرم ریزی کنم
نینا: جونگوکی کجا بودی
کوک: وقتشه
امم عشقم همینجا بودم
این روند همینجوری ادامه داشت تاروزی که صبر ات تموم شد
کوک خیلی قربوت صدقه نینا میرفت و ات رو عذیتش میکرد
ات: جئون جونگ کوک داری میری رو مخم وای وای نه نیا
شخصیت دوم ات
اسمش میاست
میا: ببینیم خل شدی داری چیکار میکنی
ات: دارم میمیرم تمومش کنم راحت شم
میا: نه نکن این کارو بخاطر یه احمق
ات: درموردش درست صحبت کن
میا: چرا دوسش داری
ات: نمیدونم نمیدونم چرا
نکته: ات الان بالای پشت بوم مدرسه است
میا: ولش کن از این مدررسه برو همین راه حلش همینه
ات: نمیتونم میخوام هرروز ببینمش
میا: ات جونم
ات: هوم
میا: دوست دارم
ات: منم دوست دارم امید وارم زندکی بعد دوباره دچار دو قطبی بودن شم
بای
کوک: این این اته چرا اینجاس
نکنه
کوک به سرعت نور رفت پشت بوم
کوک: ات
ات: ها (سرد)
کوک: داری چیکار میکنی(داد)
ات: کارع خاصی نمیکنم فقط خودمو راحت میکنم
کوک: ات نرو اروم باش
ات: برو
کوک: نمیرم
ات: همین الان برو پیش دوست دخترت حالا
کوک : اون نقش بود میخواستم حرس ت رو در بیارم
ات: جدی
کوک: اره
ات وقتی داشت میرفت پیش کوک تعاد خود را از دست داد
و به پایین پشت بوم افتاد
کوک بدنی پر از خون ات رو دید
کوک: نه نه دوباره نه
نمیشه
و شخصیت دوقطبی ظاهر میشود
چندین سال گذشت
و کوک افسرده و افسرده تر شد تا اینکه به سرنوشت ات قرار گرفت
و پایان
بچه ها این قرار بود تک پارتی باشه ولی تبدیل شد به چند پارتی
امید وارم خوشتون بیاد
باییی
ات: عه من هنوز اینجام
جیمین: این چرا نمیره
ات: من تو خوابتم هستم
ما دیگه رفتیم باییی
کوک: این چرا نمیمیره
ات: من به این زودیا نمیمیرم
فردا شب
کوک: این دختره چرا نمیاد اه
مجری: معرفی میکنم بزرگترین مافیای قرن
کیم ات
کوک: این همونه
اعضا: دهنشون بازه
ات: لطفا به این گروه بگویید دهنشون رو ببندن مگس میره داخلش
به گروه اعضا اشاره کرد
و رفت پایین و سمت کوک
ات: بهت گفته بودم باهام در نیفت قراره سختی زیادی بکشی تا با blodifox
اشنا شو جئون جونگ کوک
کوک: تو هنوز خیلی بچه ای
ات: فکرت مسخره اس
فردا صبح
ات: وای چه شب سختی بود باید برم تازه مدرسه ایش
اه
فلش بک به مدرسه
کوک: عه کیم ات خوبی
ات: دوباره تو برو اونور حوصلتو ندارم
هوسو: عه کوک چیمار داری بچه گدا رو
ات ویو
اممم بچه گدا اوک
ات: باش من بچه گدا گمشو
کوک: به حسابت میرسم
ات: جرئتش رو داری ببینیم
چندین ماه بعد
ات ویو
چند روزیه به کوک علاقه مند یا همون عاشقش شدم
کوک ویو
من من عاشق ات شدم چه گوری برم برم کرم ریزی کنم
نینا: جونگوکی کجا بودی
کوک: وقتشه
امم عشقم همینجا بودم
این روند همینجوری ادامه داشت تاروزی که صبر ات تموم شد
کوک خیلی قربوت صدقه نینا میرفت و ات رو عذیتش میکرد
ات: جئون جونگ کوک داری میری رو مخم وای وای نه نیا
شخصیت دوم ات
اسمش میاست
میا: ببینیم خل شدی داری چیکار میکنی
ات: دارم میمیرم تمومش کنم راحت شم
میا: نه نکن این کارو بخاطر یه احمق
ات: درموردش درست صحبت کن
میا: چرا دوسش داری
ات: نمیدونم نمیدونم چرا
نکته: ات الان بالای پشت بوم مدرسه است
میا: ولش کن از این مدررسه برو همین راه حلش همینه
ات: نمیتونم میخوام هرروز ببینمش
میا: ات جونم
ات: هوم
میا: دوست دارم
ات: منم دوست دارم امید وارم زندکی بعد دوباره دچار دو قطبی بودن شم
بای
کوک: این این اته چرا اینجاس
نکنه
کوک به سرعت نور رفت پشت بوم
کوک: ات
ات: ها (سرد)
کوک: داری چیکار میکنی(داد)
ات: کارع خاصی نمیکنم فقط خودمو راحت میکنم
کوک: ات نرو اروم باش
ات: برو
کوک: نمیرم
ات: همین الان برو پیش دوست دخترت حالا
کوک : اون نقش بود میخواستم حرس ت رو در بیارم
ات: جدی
کوک: اره
ات وقتی داشت میرفت پیش کوک تعاد خود را از دست داد
و به پایین پشت بوم افتاد
کوک بدنی پر از خون ات رو دید
کوک: نه نه دوباره نه
نمیشه
و شخصیت دوقطبی ظاهر میشود
چندین سال گذشت
و کوک افسرده و افسرده تر شد تا اینکه به سرنوشت ات قرار گرفت
و پایان
بچه ها این قرار بود تک پارتی باشه ولی تبدیل شد به چند پارتی
امید وارم خوشتون بیاد
باییی
۱۰.۵k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.