"•میکاپرمن•" "•پارت15•"
قسمت پانزدهم:
ته ـ سلام خوبی؟
از صفحه چت اومد بیرون خواستم گوشیو خاموش کنم که از طرف لیدی برام اس اومد اسشو باز کردم
ـ سلام ممنون شما خوبی؟ مامانت خوبه؟ بابات چی اونم خوبه؟ همه خوبن؟ چخبرا؟ یادی از ما کردی فک کنم فراموشم کردی اره؟ نکنه از ما بهتر میگردی دیگه تحویل نمیگیری و خلاصه کلی حرفای دیگه.
خندم گرفته بود من با خوندنش نفس کم اوردم
ته ـ اره همه خوبن نه بابا فقط میخواستم ازت یه سوال بپرسم!
ـ عجب پس من واسه سوالای شما میشم انیشتن؟!
ته ـ اوم نتونستم به بقیه چیزی بگم چون تو دوست مجازی منی و خوب منم زیاد نمیشناسی و میشه بهت اعتماد کردم
ـ حله سرتا پا گوشم بگو ببینم چی شده؟
ایموجی غمگین براش فرستادم
ـ وای کسی مرده؟
ته ـ نه
ـ پس چی شده؟
بدون مقدمه چینی براش نوشتم
ـ عاشق شدن چجوریه؟
انگار براش جک گفتم چون برام ایموجی خنده فرستاد
ته ـ چیز خنده داری گفتم؟
ـ نه ببخشید راستش نمیدونم چجوریه اما خو بهت کمک میکنم تا به دختره برسی، کدوم شهری؟ و چند سالته؟
ته ـ من اصلا نمیدونم حسم چیه لطفا برام آستین بالا نزن. سئول هستم 27 سالمه
ـ ببین فدات شم مطمئنم دخترو دوست داری.او منم سئولم 22 سالمه.
همسن کتی بود و بیشتر اوقات دخترای همسن سلیقشون شبیه همه، اینم رفتاراش مثل کتیه همونجور خل و دوستداشتنی وقتی باهاش حرف میزنم احساس میکنم کتی پشت خطه.
ـ کجای سئولی؟
ته ـ فضولی؟
ـ نه نه الان که تو یه شهریم بهتره همو ببینیم و مشکلتو رو در رو حل کنیم چطوره؟
پوفی کشیدم اگه میفهمید من یکی از ایدلای گروه موردعلاقشم چیکار میکنه؟!اشکالی نداره بزار بفهمه
ته ـ میتونم بهت اعتماد کنم؟
ایموجی لبخند برام فرستاد و در کنارش نوشت
ـ قول میدم رازتو به کسی نمیگم.
دلمو زدم به دریا و بهش گفتم البته با من من کردن
ته ـ خوب راستش
از نوع نوشتنش میشود فهمید خیلی کنجکاوهه
ـ چی راستش؟
ته ـ من کیم تهیونگ هستم عضو گروه بی تی اس
دیدم سین زد اما ج نداد... حدود یه ساعت به گوشیم خیره شدم آنلاین بود اما ج نمیداد.
ته ـ لیدی حالت خوبه؟
برام ایموجی خنده فرستاد و نوشت
ـ منم جنی کیم از گروه بلک پینک هستم، ببخشید اقایی که اصلا نمیدونم اسم واقعیت چیه ولی کار خوبی نیست خودتو بزنی جای اعضا و بیای یه آرمی مثل منو فیلم کنی.
دهنم از تعجب باز موند
ته ـ میخوای برات ویس میفرستم
ـ اره بفرست چون من واقعا صدای تهیونگ رو تشخیص میدم
براش ویسو فرستادم.
کاترین:
با شنیدن صدای تهیونگ قبلم محکم خودشو تو سینم میکوبید نه انگار جدی جدی خودش بود حالا چیکار کنم بهش میگم دیگه بهم پیام نده، نه قدیمی شده بهش میگم منم کاترین هستم خوشبختم، نه بعد اخراجم میکنه چی بگم، اوم هیچی میزارم فکر کنه لیدی متشخصم، ولی کلاهبرداری میشه اره میشه وا مگه دارم ازش دزدی میکنم.هیچی به ذهنم نیومد بهتر بود گوشیمو از صخره بندازم پایین و بعد برم کمپانی بگم تهیونگ شرمنده بهت ج نمیدام گوشیمو از صخره انداختم پایین اره همین خوبه اینو میگم وایسا ببینم اینو بگم که میفهمه منم، پس بهش میگم میخوام گوشیمو از صخره بندازم پایین بابای! سرمو به پشت مبل زدم اصلا نمیدونم چیکار کنم، با زنگ خوردن گوشیم از فکر خیال اومدم بیرون نگاهی به صفحه گوشی انداختم و اسم تهیونگ خودنمایی میکرد اوو چیکار کنم حالا صدامو کمی کلف میکنم و میگم دوباره حق نداری به زنم زنگ بزنی مزاحم اخه کتی دیوونه مگه جند بار تا الان زنگ زده. دلمو زدم به دریا و صدامو کمی تغییر دادم ــ الو... الوووو.... صدا قط وصل.. صدا... قط... وصل.. میشه... الووو!!. دیدم از پشت گوشی شروع کرد به خندیدن و گفت ــ چرا صدای تو قط وصل میشه ولی صدای اهنگی که گذاشتی واضع میاد؟!. او شعت سوتی بدی بود زود گوشیو قط کردم و خاموشش کردم.
پایان پارت15
کامنت فراموش نشه گلا
امیدوارم از خوندن این پارتم لذت برده باشین
چون این پارت کم بود فردا چها پارت اپ میکنم الان سرم فوقالعاده شلوغه گلا
ته ـ سلام خوبی؟
از صفحه چت اومد بیرون خواستم گوشیو خاموش کنم که از طرف لیدی برام اس اومد اسشو باز کردم
ـ سلام ممنون شما خوبی؟ مامانت خوبه؟ بابات چی اونم خوبه؟ همه خوبن؟ چخبرا؟ یادی از ما کردی فک کنم فراموشم کردی اره؟ نکنه از ما بهتر میگردی دیگه تحویل نمیگیری و خلاصه کلی حرفای دیگه.
خندم گرفته بود من با خوندنش نفس کم اوردم
ته ـ اره همه خوبن نه بابا فقط میخواستم ازت یه سوال بپرسم!
ـ عجب پس من واسه سوالای شما میشم انیشتن؟!
ته ـ اوم نتونستم به بقیه چیزی بگم چون تو دوست مجازی منی و خوب منم زیاد نمیشناسی و میشه بهت اعتماد کردم
ـ حله سرتا پا گوشم بگو ببینم چی شده؟
ایموجی غمگین براش فرستادم
ـ وای کسی مرده؟
ته ـ نه
ـ پس چی شده؟
بدون مقدمه چینی براش نوشتم
ـ عاشق شدن چجوریه؟
انگار براش جک گفتم چون برام ایموجی خنده فرستاد
ته ـ چیز خنده داری گفتم؟
ـ نه ببخشید راستش نمیدونم چجوریه اما خو بهت کمک میکنم تا به دختره برسی، کدوم شهری؟ و چند سالته؟
ته ـ من اصلا نمیدونم حسم چیه لطفا برام آستین بالا نزن. سئول هستم 27 سالمه
ـ ببین فدات شم مطمئنم دخترو دوست داری.او منم سئولم 22 سالمه.
همسن کتی بود و بیشتر اوقات دخترای همسن سلیقشون شبیه همه، اینم رفتاراش مثل کتیه همونجور خل و دوستداشتنی وقتی باهاش حرف میزنم احساس میکنم کتی پشت خطه.
ـ کجای سئولی؟
ته ـ فضولی؟
ـ نه نه الان که تو یه شهریم بهتره همو ببینیم و مشکلتو رو در رو حل کنیم چطوره؟
پوفی کشیدم اگه میفهمید من یکی از ایدلای گروه موردعلاقشم چیکار میکنه؟!اشکالی نداره بزار بفهمه
ته ـ میتونم بهت اعتماد کنم؟
ایموجی لبخند برام فرستاد و در کنارش نوشت
ـ قول میدم رازتو به کسی نمیگم.
دلمو زدم به دریا و بهش گفتم البته با من من کردن
ته ـ خوب راستش
از نوع نوشتنش میشود فهمید خیلی کنجکاوهه
ـ چی راستش؟
ته ـ من کیم تهیونگ هستم عضو گروه بی تی اس
دیدم سین زد اما ج نداد... حدود یه ساعت به گوشیم خیره شدم آنلاین بود اما ج نمیداد.
ته ـ لیدی حالت خوبه؟
برام ایموجی خنده فرستاد و نوشت
ـ منم جنی کیم از گروه بلک پینک هستم، ببخشید اقایی که اصلا نمیدونم اسم واقعیت چیه ولی کار خوبی نیست خودتو بزنی جای اعضا و بیای یه آرمی مثل منو فیلم کنی.
دهنم از تعجب باز موند
ته ـ میخوای برات ویس میفرستم
ـ اره بفرست چون من واقعا صدای تهیونگ رو تشخیص میدم
براش ویسو فرستادم.
کاترین:
با شنیدن صدای تهیونگ قبلم محکم خودشو تو سینم میکوبید نه انگار جدی جدی خودش بود حالا چیکار کنم بهش میگم دیگه بهم پیام نده، نه قدیمی شده بهش میگم منم کاترین هستم خوشبختم، نه بعد اخراجم میکنه چی بگم، اوم هیچی میزارم فکر کنه لیدی متشخصم، ولی کلاهبرداری میشه اره میشه وا مگه دارم ازش دزدی میکنم.هیچی به ذهنم نیومد بهتر بود گوشیمو از صخره بندازم پایین و بعد برم کمپانی بگم تهیونگ شرمنده بهت ج نمیدام گوشیمو از صخره انداختم پایین اره همین خوبه اینو میگم وایسا ببینم اینو بگم که میفهمه منم، پس بهش میگم میخوام گوشیمو از صخره بندازم پایین بابای! سرمو به پشت مبل زدم اصلا نمیدونم چیکار کنم، با زنگ خوردن گوشیم از فکر خیال اومدم بیرون نگاهی به صفحه گوشی انداختم و اسم تهیونگ خودنمایی میکرد اوو چیکار کنم حالا صدامو کمی کلف میکنم و میگم دوباره حق نداری به زنم زنگ بزنی مزاحم اخه کتی دیوونه مگه جند بار تا الان زنگ زده. دلمو زدم به دریا و صدامو کمی تغییر دادم ــ الو... الوووو.... صدا قط وصل.. صدا... قط... وصل.. میشه... الووو!!. دیدم از پشت گوشی شروع کرد به خندیدن و گفت ــ چرا صدای تو قط وصل میشه ولی صدای اهنگی که گذاشتی واضع میاد؟!. او شعت سوتی بدی بود زود گوشیو قط کردم و خاموشش کردم.
پایان پارت15
کامنت فراموش نشه گلا
امیدوارم از خوندن این پارتم لذت برده باشین
چون این پارت کم بود فردا چها پارت اپ میکنم الان سرم فوقالعاده شلوغه گلا
۳۱.۴k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲