P:1
P:1
ات ویو: صبح با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام داد در اومدم لباسامو پوشیدم موهامو باز گذاشتم ک تا زیر باسنم بود و ی ارایش ملایم کردم رفتم پایین ی شیر کاکائو برداشتم و از خونه زدم بیرون کافه زیاد از خونم دور نبود ۲ کوچه بالاتر بود وارد کافه شدم پیش بندمو پوشیدم و میز هارو تمیز کردم و زمین رو تی کشیدم جکسون(همکار ات) اومد
جکسون: صبح بخیر ات
ات: هوم صبح بخیر(لبخند)
مشتریا کم کم اومدن این کافه معروف ترین کافه سئول بود
جونگکوکویو: صبح با زنگ گوشی از خواب بیدار شدم این کدوم...جیمین بود جواب داد: خیر سرت سر صبحی چی میخوای
جیمین: یاااا ساعت ۸ هااا
کوک: پوفففف ولش کن کارتو بگو
جیمین: میخوایم با اعضا صبحونه بیرون بخوریم تو هم میای؟
کوک: خیلی خب باشع
جیمین: برات لوکیشن میفرستم
کوک: اوکی قطع کرد* پا شدم رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم در اومدم لباسمو پوشیدم و رفتم پایین خدمتکارا تعظیم کردن سوار ماشین لیموزین شدم و سمت لوکیش حرکت کردم چند مین بعد رسیدیم اونجا طبق معمولا با اعضا رسیدم ماشینو پارک کردم و پیاده شدم ب اعضا سلام کردم و وارد کافه شدیم و روی یکی از میز ها نشستیم
شوگا: حالا صبحونه مگ چیع خواب مهم ترع
نامجون: برعکس!
جیمین: بچه ها من موچی توت فرنگی میخورم
جین: ی جک بابا بزرگی بگم...میدونی اگ غذای ماهی تموم میشع چی میگن
جیمین: ماهی گرسنه؟
جین: سفره ماهی یاع یاع یاع
اعضا:🗿
جیمین: خدایییش هیونگ سر صبحی (خنده)
ات: ۷ پسر جذاب و کراش وارد شدن یکیش خیلی چشممو گرف تتو هاش موهاش پرسینگاش عطر تلخ و خوش بوش تا اینجا رسید منو رو برداشتم رفتم سمتشون ی تعظیم کوتاهی کردم: خوش اومدین چی میل دارین؟ منو دادم دستشون
بچه ها ساری کم شد تا همین جا جا گرفت
شرطا:
لایک:۵
ات ویو: صبح با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام داد در اومدم لباسامو پوشیدم موهامو باز گذاشتم ک تا زیر باسنم بود و ی ارایش ملایم کردم رفتم پایین ی شیر کاکائو برداشتم و از خونه زدم بیرون کافه زیاد از خونم دور نبود ۲ کوچه بالاتر بود وارد کافه شدم پیش بندمو پوشیدم و میز هارو تمیز کردم و زمین رو تی کشیدم جکسون(همکار ات) اومد
جکسون: صبح بخیر ات
ات: هوم صبح بخیر(لبخند)
مشتریا کم کم اومدن این کافه معروف ترین کافه سئول بود
جونگکوکویو: صبح با زنگ گوشی از خواب بیدار شدم این کدوم...جیمین بود جواب داد: خیر سرت سر صبحی چی میخوای
جیمین: یاااا ساعت ۸ هااا
کوک: پوفففف ولش کن کارتو بگو
جیمین: میخوایم با اعضا صبحونه بیرون بخوریم تو هم میای؟
کوک: خیلی خب باشع
جیمین: برات لوکیشن میفرستم
کوک: اوکی قطع کرد* پا شدم رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم در اومدم لباسمو پوشیدم و رفتم پایین خدمتکارا تعظیم کردن سوار ماشین لیموزین شدم و سمت لوکیش حرکت کردم چند مین بعد رسیدیم اونجا طبق معمولا با اعضا رسیدم ماشینو پارک کردم و پیاده شدم ب اعضا سلام کردم و وارد کافه شدیم و روی یکی از میز ها نشستیم
شوگا: حالا صبحونه مگ چیع خواب مهم ترع
نامجون: برعکس!
جیمین: بچه ها من موچی توت فرنگی میخورم
جین: ی جک بابا بزرگی بگم...میدونی اگ غذای ماهی تموم میشع چی میگن
جیمین: ماهی گرسنه؟
جین: سفره ماهی یاع یاع یاع
اعضا:🗿
جیمین: خدایییش هیونگ سر صبحی (خنده)
ات: ۷ پسر جذاب و کراش وارد شدن یکیش خیلی چشممو گرف تتو هاش موهاش پرسینگاش عطر تلخ و خوش بوش تا اینجا رسید منو رو برداشتم رفتم سمتشون ی تعظیم کوتاهی کردم: خوش اومدین چی میل دارین؟ منو دادم دستشون
بچه ها ساری کم شد تا همین جا جا گرفت
شرطا:
لایک:۵
۴۷.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.