رمان از انتقام تا عشق پارت ۱
رمان از انتقام تا عشق در پیج ویسگون ekipfan_cafe
از اتاق رفتم بیرون ی خمیازه کشیدم و رفتم صورتم شستم و رفتم سر میز صبحونه در حال هم زدن جاییم بودم که از اتوسا پرسیدم
_حالا این امیر کی هست چجوری باش اشنا شدی
_از تو اینستا فردا قرار بریم با دوستا اون و شماها مسافرت میبیننش
پانیذ: صد در صد قرار بخور تو ذوقمون اسم دوستاش چیه
_ارسلان و متین
پانیذ: ن بابا اسما ک خوب
_کی میریم
_گفتم فردا
_چ ساعت منظورم
_عصر
_خوب...
کامنت ۵+
حمایت کنید تا پارتا بیشتری در روز بزارم مرسییی
از اتاق رفتم بیرون ی خمیازه کشیدم و رفتم صورتم شستم و رفتم سر میز صبحونه در حال هم زدن جاییم بودم که از اتوسا پرسیدم
_حالا این امیر کی هست چجوری باش اشنا شدی
_از تو اینستا فردا قرار بریم با دوستا اون و شماها مسافرت میبیننش
پانیذ: صد در صد قرار بخور تو ذوقمون اسم دوستاش چیه
_ارسلان و متین
پانیذ: ن بابا اسما ک خوب
_کی میریم
_گفتم فردا
_چ ساعت منظورم
_عصر
_خوب...
کامنت ۵+
حمایت کنید تا پارتا بیشتری در روز بزارم مرسییی
۸۰.۹k
۱۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.