فیک جین🌾🌹
فیک جین🌾🌹
وقتی بهش میگی اوپا🍃🙆♀️
پارت²
■■■■■
"³⁰دیقه بعد"
_ جین تروخدا به منم غذا بده گشنمه ....بابا تو مثلا دوس پسرمی خیر سرم
+نه من دوس پسرت نیستم اوپاتم
_ جیننن ...هوففف لاقل دستامو باز کن
+ نه
_عه جین خواهش دستام درد کرد
+ نچ ...من با خواهرم مهربون نیستم .
_ چی ...چی میگی بیا دستامو باز کن جین من دوس دخترتم
+ نه تو اونی منی دوس دخترم نیستی که .(خنده شیشه پاک کنی 😆)
_ جین چرا اینجوری میکنی
قشنگ معلوم بود که حرص میخورد.
دستاشو باز کردم .
+هعی ساعت چنده...وایی من قرارم دیر شد الان عشقم ناراحت میشه.
_😦خوبی جین؟
+ ارع الان که میخوام برم دوس دخترمو ببینم بهترم.
از خونه رفتم بیرون. سوار ماشین شدم و رفتم پارک تا یکم وقت بگذرونم .
"ات"
جین بدون این که به من اهمیت بده رفت از خونه بیرون .
به من میگه اونی ....اهههه
من الکی بهش میگفتم اوپا چون میخواستم اذیتش کنم همین. دنیل پسر عموم بود. چون از بچگی باهم بزرگ شده بودیم مثل خواهر برادر بودیم. من ازش خواستم که اینجوری یکم جین و اذیت کنم . بعد میخواستم بهش بگم که فکر بد نکنه .
"³ ساعت بعد"
مثل این که خیلی داره به جین خوش میگذره که نمیخواد بیاد خونه . ساعت ۸ شبه . هه حالا که جین
اینجوری میکنه منم میرم بیرون . رفتم اتاقمو لباس بپوشوم. لباسامو که پوشیدم . یه رژ قرمز زدم .
خب تموم شد . رفتم پایین . ساعت و نگاه کردم ۸:۳۰ بود . میخواستم برم پارکی که خیلی دوسش داشتم همیشه با جین میرفتیم.
"²⁵ دیقه بعد"
رسیدم به پارک . شروع کردم به قدم زدن که یهو....
■■■■■■■
حال میکنید جاهای حساس تموم میکنم😁
وقتی بهش میگی اوپا🍃🙆♀️
پارت²
■■■■■
"³⁰دیقه بعد"
_ جین تروخدا به منم غذا بده گشنمه ....بابا تو مثلا دوس پسرمی خیر سرم
+نه من دوس پسرت نیستم اوپاتم
_ جیننن ...هوففف لاقل دستامو باز کن
+ نه
_عه جین خواهش دستام درد کرد
+ نچ ...من با خواهرم مهربون نیستم .
_ چی ...چی میگی بیا دستامو باز کن جین من دوس دخترتم
+ نه تو اونی منی دوس دخترم نیستی که .(خنده شیشه پاک کنی 😆)
_ جین چرا اینجوری میکنی
قشنگ معلوم بود که حرص میخورد.
دستاشو باز کردم .
+هعی ساعت چنده...وایی من قرارم دیر شد الان عشقم ناراحت میشه.
_😦خوبی جین؟
+ ارع الان که میخوام برم دوس دخترمو ببینم بهترم.
از خونه رفتم بیرون. سوار ماشین شدم و رفتم پارک تا یکم وقت بگذرونم .
"ات"
جین بدون این که به من اهمیت بده رفت از خونه بیرون .
به من میگه اونی ....اهههه
من الکی بهش میگفتم اوپا چون میخواستم اذیتش کنم همین. دنیل پسر عموم بود. چون از بچگی باهم بزرگ شده بودیم مثل خواهر برادر بودیم. من ازش خواستم که اینجوری یکم جین و اذیت کنم . بعد میخواستم بهش بگم که فکر بد نکنه .
"³ ساعت بعد"
مثل این که خیلی داره به جین خوش میگذره که نمیخواد بیاد خونه . ساعت ۸ شبه . هه حالا که جین
اینجوری میکنه منم میرم بیرون . رفتم اتاقمو لباس بپوشوم. لباسامو که پوشیدم . یه رژ قرمز زدم .
خب تموم شد . رفتم پایین . ساعت و نگاه کردم ۸:۳۰ بود . میخواستم برم پارکی که خیلی دوسش داشتم همیشه با جین میرفتیم.
"²⁵ دیقه بعد"
رسیدم به پارک . شروع کردم به قدم زدن که یهو....
■■■■■■■
حال میکنید جاهای حساس تموم میکنم😁
۱۵.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.