پارت ۳۶ : حاکمان جهنم
۹ روزبعد
ا.ت : مامان من چمدونم گذاشتم جلو در شما هم گذاشتید
زهرا خانم : مادر ۳ تا چمدون چخبره
ا.ت : خب بهش احتیاج دارم
زهرا خامم : مادر این قدر حالا چیزی نیسن من پنج شیشی تا کارتون فقط وسیله جمع کردم ض
امیر : مامان چی جمع کردی اینقدر زیاد شد
زهرا ختم م: مادر بسکه زیادن نمیدونم خلاصه حالا بده زودتر اینت ببرن فردا دست و بالمون باز باشه
خلاصه بریم واسه فرودگاه
زهرا خانم همه رو زیر اسفند و قرانو برنج و صدقه و اینا رد کرد و داد
حالا بریم واسه ادامه
ا.ت : مامان من چمدونم گذاشتم جلو در شما هم گذاشتید
زهرا خانم : مادر ۳ تا چمدون چخبره
ا.ت : خب بهش احتیاج دارم
زهرا خامم : مادر این قدر حالا چیزی نیسن من پنج شیشی تا کارتون فقط وسیله جمع کردم ض
امیر : مامان چی جمع کردی اینقدر زیاد شد
زهرا ختم م: مادر بسکه زیادن نمیدونم خلاصه حالا بده زودتر اینت ببرن فردا دست و بالمون باز باشه
خلاصه بریم واسه فرودگاه
زهرا خانم همه رو زیر اسفند و قرانو برنج و صدقه و اینا رد کرد و داد
حالا بریم واسه ادامه
۳.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.