سناریو سایه شب پارت ۹ The shadow of night
سیییلاامممم 🫂🎀
باز اومدم و حرف خاصی ندارم 🥲
در ضمن ممنونم که اینقدر ازم حمایت میکنید ممنوووننن😭🎀💫
خعله خب بسه بریم بشروعیم =>
💫__________________________________________💫
ویو ا/ت *
امروز با مایا حرف زدم ... راستش .. خیلی حالم بهتر شد ولی ... در کل استرس اصلیم برای امشبه 🥲
من بعد از کاری که کردم حتی فکر نمی کردم بتونم اصن زنده بمونم .. هرچی نباشه جلو رهبر یه گنگ زدم فرمانده دسته اولشو با خاک یکسان کردم=>
اما .. مایکی با کاری کرد .. کاملا هوش از سرم پروند 🥲
آره ! درسته ! بهم زنگ زد و گفت... گفت که به همچین عضوی تو گنگ واقعا احتیاج دارن ... من .. من نمی تونم باور کنم 😭
اونا گفتن با اینکه من یه دخترم ، اینو ثابت کردم که عضویتم تو یه گنگ هیچ ربطی به این موضوع نداره و یه دختر می تونه قوی باشه 😏
قراره بعداز ظهر برم یونیفرمم رو بگیرممممممم💃💃💃
اما ... استرس فوق اصلیم ... همون طور که گفتم ... برای امشبه!
امشب مایکی قراره منو جلو یه گنگ ۱۵۰ نفری معرفی کنه 🥲
و من اگه بخوام فقط یه نقطه کوچولو از کل تفکرات مبهمم رو بگم ؛ میتونم نگران این باشم که درست بعد از اینکه مایکی منو معرفی کنه ... ۱۵۰ نفر یهو باهم بزنن زیر خنده 🥲
درسته !
تموم اعتماد به نفسمو از دست دادم و هیچ گونه تفکر مثبتی ندارم 🥲
زنگ زدم که با مایا حرف بزنم خالی شم ... که بازم خوب نشد 🙂
ایستریس فراوووووووون 🥲
هووووووف *نفس عمیق*... بسه ! من یا می تونم ! ... یا باید بتونم !!! گزینه سومی هم در کار نیس که نیییس 😁
حالا گمشو برو یونیفرمتو بگیر😐
پا میشه و حاضر میشه*
* چند دقیقه بعد *
حالا ویو راوی *
ا/ت جلوی مکان معین شده وایساده بود و منتظر شخصی با ویژگی های موهای بافته شده و یه تتو عه اژدها رو جمجمه اش ، بود
تقریبا .. ینی دقیقا یه مرد قد بلند با همین ویژگی ها پیداش شد !
ا/ت با شنگولی و بدون هیچ ترس و لرزی : عه سلام شما دراکن کون هستید ؟^^
دراکن ابروش رو بالا داد و با خونسردی گفت: آره هستم . پس تو هم باید ا/ت باشی درسته؟
ا/ت: اوهوم^^
دراکن : بگیر
دادن یونیفورم *
دراکن : شاید زیاد خوشحال کننده نباشه ولی ... در کل بهت تبریک میگم
ا/ت: ممنون^^
*دراکن سلام مایکی رو رسوند و بعد خداحافظی کرد و ا/ت هم راهشو کشید و رفت *
*ویو ا/ت*
تقریبا ساعت ۶:۳۰ عصره
هووووف *نفس عمیق*... خعله خب ! *کوبیدن مشت ها به هم با لبخند دندون نما* :
ا/ت فقط سه روش داره ! یا می تونم ! یا باید بتونم ! گزینه سومی هم در کار نیییس که نیس!😁
بعدش پله های معبد رو بالا میره و پشت مایکی می ایسته*
مایکی با پشت چشمش به ا/ت نگاه میکنه و لبخند کوچولویی میزنه *
دست ا/ت رو میگیره و بالا میبره *
مایکی رو به همه اعضای گنگ : باور کنین یا نکنین ... ا/ت چان عضو جدید گنگ توکیو مانجی گنگه!
💫______________________💫
ممنونم که خوندین =>
باز اومدم و حرف خاصی ندارم 🥲
در ضمن ممنونم که اینقدر ازم حمایت میکنید ممنوووننن😭🎀💫
خعله خب بسه بریم بشروعیم =>
💫__________________________________________💫
ویو ا/ت *
امروز با مایا حرف زدم ... راستش .. خیلی حالم بهتر شد ولی ... در کل استرس اصلیم برای امشبه 🥲
من بعد از کاری که کردم حتی فکر نمی کردم بتونم اصن زنده بمونم .. هرچی نباشه جلو رهبر یه گنگ زدم فرمانده دسته اولشو با خاک یکسان کردم=>
اما .. مایکی با کاری کرد .. کاملا هوش از سرم پروند 🥲
آره ! درسته ! بهم زنگ زد و گفت... گفت که به همچین عضوی تو گنگ واقعا احتیاج دارن ... من .. من نمی تونم باور کنم 😭
اونا گفتن با اینکه من یه دخترم ، اینو ثابت کردم که عضویتم تو یه گنگ هیچ ربطی به این موضوع نداره و یه دختر می تونه قوی باشه 😏
قراره بعداز ظهر برم یونیفرمم رو بگیرممممممم💃💃💃
اما ... استرس فوق اصلیم ... همون طور که گفتم ... برای امشبه!
امشب مایکی قراره منو جلو یه گنگ ۱۵۰ نفری معرفی کنه 🥲
و من اگه بخوام فقط یه نقطه کوچولو از کل تفکرات مبهمم رو بگم ؛ میتونم نگران این باشم که درست بعد از اینکه مایکی منو معرفی کنه ... ۱۵۰ نفر یهو باهم بزنن زیر خنده 🥲
درسته !
تموم اعتماد به نفسمو از دست دادم و هیچ گونه تفکر مثبتی ندارم 🥲
زنگ زدم که با مایا حرف بزنم خالی شم ... که بازم خوب نشد 🙂
ایستریس فراوووووووون 🥲
هووووووف *نفس عمیق*... بسه ! من یا می تونم ! ... یا باید بتونم !!! گزینه سومی هم در کار نیس که نیییس 😁
حالا گمشو برو یونیفرمتو بگیر😐
پا میشه و حاضر میشه*
* چند دقیقه بعد *
حالا ویو راوی *
ا/ت جلوی مکان معین شده وایساده بود و منتظر شخصی با ویژگی های موهای بافته شده و یه تتو عه اژدها رو جمجمه اش ، بود
تقریبا .. ینی دقیقا یه مرد قد بلند با همین ویژگی ها پیداش شد !
ا/ت با شنگولی و بدون هیچ ترس و لرزی : عه سلام شما دراکن کون هستید ؟^^
دراکن ابروش رو بالا داد و با خونسردی گفت: آره هستم . پس تو هم باید ا/ت باشی درسته؟
ا/ت: اوهوم^^
دراکن : بگیر
دادن یونیفورم *
دراکن : شاید زیاد خوشحال کننده نباشه ولی ... در کل بهت تبریک میگم
ا/ت: ممنون^^
*دراکن سلام مایکی رو رسوند و بعد خداحافظی کرد و ا/ت هم راهشو کشید و رفت *
*ویو ا/ت*
تقریبا ساعت ۶:۳۰ عصره
هووووف *نفس عمیق*... خعله خب ! *کوبیدن مشت ها به هم با لبخند دندون نما* :
ا/ت فقط سه روش داره ! یا می تونم ! یا باید بتونم ! گزینه سومی هم در کار نیییس که نیس!😁
بعدش پله های معبد رو بالا میره و پشت مایکی می ایسته*
مایکی با پشت چشمش به ا/ت نگاه میکنه و لبخند کوچولویی میزنه *
دست ا/ت رو میگیره و بالا میبره *
مایکی رو به همه اعضای گنگ : باور کنین یا نکنین ... ا/ت چان عضو جدید گنگ توکیو مانجی گنگه!
💫______________________💫
ممنونم که خوندین =>
۴.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.