☆مرگ یا عشق☆ part⁶²

(فلش بک ب زمان حال)

الان کجاس
داره چیکار میکنه
حالش خوبع
عشقم داره گریه میکنه
😔😔
حالا من کیو بغل کنم ب کی بگم عشقم
کی لوس شع برام🥲💔(هعبببب)
من بدون ا.ت نمیتونم باید اون عوضیو پیدا کنم
باید ا.تمو برگردونم🥲
ت فکر بودم ک گوشیم زنگ خورد جیمین بود

@مکالمه@

جیمین:کوک چطور تونستی چطور تونستی اینکارو باهاش کنی
کوک:.............
جیمین:چطوری میتونی با قلبش اینکارو کنی میفهمی دلش و شکستی داغونش کردی پسر
کوک:میدونم....💔
جیمین:میدونی.میدونی و اینکارو کردی چراااا چرااا اینکارو کردی*بلند
کوک:بیا حرف بزنیم اوک؟
جیمین:کجایی؟*عصبی
کوک:لوکیشن میفرسم

ویو جیمین
ا.ت هنوز خاب بود در خونه رو قفل کردم و رفتم سمت جایی ک کوک هس
بعد از چن مین رسیدم کنار ی دره نشسته بود
جیمین:کوک
وقتی برگشت دیدم چشاش قرمز شده انقد گریه کرده
گونه هاش خیسه خیسه
جیمین:کوکککک چیشده
کوک:ا.ت....دیگ مال من نیست*اشک
جیمین:خودت ازش جدا شدی چرا ناراحتی
کوک:مجبور بودم*اشک
جیمین:چرا؟
کوک: برای اینکه فرشته کوچولوم سالم بمونه
جیمین:چیشده؟


ویو کوک
قضیرو تعریف کردم واسش
جیمین:کوک ت...
کوک:هیچی نگو
جیمین:ت دوسش داری
کوک:در همین حد ک ازش میگذرم دوسش دارم💔
جیمین:این یارو کیع؟
کوک:نمیدونم ولی میفهمم
جیمین:منم کمکت میکنم
کوک:ا.ت کجاس؟
جیمین:خونس ت اتاق من خابه
کوک:خوبه
جیمین:کوک
کوک:بله
جیمین:ناراحت نباش حلش میکنیم
کوک:مرصی🥲
جیمین:بیا بریم پسر اینجا نمون بریم خونه پیش ا.ت
کوک:نمیتونم داغون ترش میکنم
جیمین:قضیرو بهش میگیم
کوک:نمیشع
جیمین:ولی وانمود میکنین جدا شدین
کوک: هوف باش


حمایتت
حمایتتت
💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻