Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
دریا: چت شدهه امیر
امیر: هیچی نیست یکم مست کردم برام ابلیمو بیار
اینو گفت و رفت تو اتاقمون منم ابلیمو ورداشتم نشسته بود رو مبل و نفس نفس میزد ابلیمو رو بهش دادم امدم کافشن تنشو دربیارم ک دستمو پس زد
امیر:دست بهم نزن دریا
دریا:میخوام کافشنتو دربیارم
امیر:من الان مستم دست خودم نی یک کاری میکنم بات باز بد میشه
منظورشو خوب فهمیدم
دریا: ولی
امیر:ولی نداره
اینو گفت رفت حمام منم براش لباس حوله گذاشتم رو تخت دراز کشیدم داشتم فکر میکردم ک واقعا پسر خوبی امیر اگه کسی دیگه بود حتما باهام کاری میکرد بعد نیم ساعت امیر امد،دراز کشیده بودم از پشت بغلم کرد
امیر:بیدار بودی برای من؟
دریا:ارع منتظرت بودم
امیر:دلسا ک اذیتت نکرد هوم؟
دریا:نه الان خوبی؟
امیر:اره مستی از سرم پرید
دریا: پس بخواب
تو بغل هم خوابیدیم
(صبح)
با صدای سرصدا کامیار دلسا بیدار شدم از اتاق زدم بیرون ک دیدم وسط خونه دارن دعوا میکنن به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت ۹ صبح
دریا: چخبرتونه؟
کامیار: من میرم پیش بابات و میگم منو زندان بندازه
دریا: خب چیشده؟
کامیار: دیشب خانوم به خوردم چیزی داده ک باهاش
امیر: خجالت بکشید
کامیار: تو دخالت نکن
امیر: یکم حیا شعور خوب چیزی
امیر دستمو گرفت
امیر: بیا بریم دریا
دستمو گرفت برد تو اتاق درهم بست
امیر: هروقت دعواشون تموم شد برو یا بگیر بخواب
دریا: خواب به چشام نمیاد
امیر: پس بیا کنارم دراز بکش ک من خوابم ببره
دریا: یعنی چی؟
امیر: یعنی اینک تو جام نباشی خوابم نمبیره
رفتم کنارش ک همنجور موهامو نوازش میکرد خوابید صدای سرصدا کامیار دلسا هم کم شد
(۱ماه بعد)
۱ ماه گذشته بود هرشب کامیار دلسا دعوا داشتن ولی خب دلسا به چیزی ک میخواست رسید منم با درد ک تو دلم داشتم نگاشون میکردم امیر تو خونه تدریس انلاین میکرد منم روزمرگی رو انجام میدادم
امیر: پوفف تموم شد کلاس
دریا: خسته نباشی برم برات چای بریزم
چای ریختم و نشستم
امیر: چی امروز این دوتا سرصدا نکردن
دریا: خسته ان دیگ دوشب باهام دیگ برنامه دارن
امیر: ععع دریا خودت میدیدی زودکی بود
دریا: کی این دوماه تموم بشه من از شر این دلسا راحت بشم
امیر: فکر کردی دلسا به همین راحتی کامیار ول میکنه
دریا: میگی نمکنه؟
امیر: نمدونم ولی دلسا کامیار دوست داره
دریا: تو چرا این حرفمو میزنی کامیار منو میخواد بخاطر منه ک اینقدر داره اذیت میشه
امیر: الان واقعا دلت برای کامیار میسوزه؟
دریا:اره
پارت زیاد بود اپلود نکرد کمش کردم شد
دریا: چت شدهه امیر
امیر: هیچی نیست یکم مست کردم برام ابلیمو بیار
اینو گفت و رفت تو اتاقمون منم ابلیمو ورداشتم نشسته بود رو مبل و نفس نفس میزد ابلیمو رو بهش دادم امدم کافشن تنشو دربیارم ک دستمو پس زد
امیر:دست بهم نزن دریا
دریا:میخوام کافشنتو دربیارم
امیر:من الان مستم دست خودم نی یک کاری میکنم بات باز بد میشه
منظورشو خوب فهمیدم
دریا: ولی
امیر:ولی نداره
اینو گفت رفت حمام منم براش لباس حوله گذاشتم رو تخت دراز کشیدم داشتم فکر میکردم ک واقعا پسر خوبی امیر اگه کسی دیگه بود حتما باهام کاری میکرد بعد نیم ساعت امیر امد،دراز کشیده بودم از پشت بغلم کرد
امیر:بیدار بودی برای من؟
دریا:ارع منتظرت بودم
امیر:دلسا ک اذیتت نکرد هوم؟
دریا:نه الان خوبی؟
امیر:اره مستی از سرم پرید
دریا: پس بخواب
تو بغل هم خوابیدیم
(صبح)
با صدای سرصدا کامیار دلسا بیدار شدم از اتاق زدم بیرون ک دیدم وسط خونه دارن دعوا میکنن به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت ۹ صبح
دریا: چخبرتونه؟
کامیار: من میرم پیش بابات و میگم منو زندان بندازه
دریا: خب چیشده؟
کامیار: دیشب خانوم به خوردم چیزی داده ک باهاش
امیر: خجالت بکشید
کامیار: تو دخالت نکن
امیر: یکم حیا شعور خوب چیزی
امیر دستمو گرفت
امیر: بیا بریم دریا
دستمو گرفت برد تو اتاق درهم بست
امیر: هروقت دعواشون تموم شد برو یا بگیر بخواب
دریا: خواب به چشام نمیاد
امیر: پس بیا کنارم دراز بکش ک من خوابم ببره
دریا: یعنی چی؟
امیر: یعنی اینک تو جام نباشی خوابم نمبیره
رفتم کنارش ک همنجور موهامو نوازش میکرد خوابید صدای سرصدا کامیار دلسا هم کم شد
(۱ماه بعد)
۱ ماه گذشته بود هرشب کامیار دلسا دعوا داشتن ولی خب دلسا به چیزی ک میخواست رسید منم با درد ک تو دلم داشتم نگاشون میکردم امیر تو خونه تدریس انلاین میکرد منم روزمرگی رو انجام میدادم
امیر: پوفف تموم شد کلاس
دریا: خسته نباشی برم برات چای بریزم
چای ریختم و نشستم
امیر: چی امروز این دوتا سرصدا نکردن
دریا: خسته ان دیگ دوشب باهام دیگ برنامه دارن
امیر: ععع دریا خودت میدیدی زودکی بود
دریا: کی این دوماه تموم بشه من از شر این دلسا راحت بشم
امیر: فکر کردی دلسا به همین راحتی کامیار ول میکنه
دریا: میگی نمکنه؟
امیر: نمدونم ولی دلسا کامیار دوست داره
دریا: تو چرا این حرفمو میزنی کامیار منو میخواد بخاطر منه ک اینقدر داره اذیت میشه
امیر: الان واقعا دلت برای کامیار میسوزه؟
دریا:اره
پارت زیاد بود اپلود نکرد کمش کردم شد
۸.۳k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.