سناریو
وقتی بهشون میگی من دلم بچه میخواد
نامجون: خب عزیزم منم خیلی دلم بچه میخواست ولی فکر میکردم اگه بگم ناراحت میشی
جین: چرا که نه یه فرشته مثل مامانش و یه جذاب مثل باباش...ترکیبش عالیه
یونگی: خودت گفتی....(باحالت سکسی ای دکمه ای لباسش و باز میکنه)
جیهوپ: خیلی خوبه یه بامزه به جمعیتمون اضافه شه
جیمین: یکپ صب بده بیب شب مزه اش بیشتره(با خنده😈)
تهیونگ: یونتان برو بیرون....من و مامانت باید یه کاری باهم انجام بدیم
جونگ کوک: بیبی گرل....من آماده ام(با صدای بم و درآوردن لباس)
بچه ها واقعا معذرت میخوام اگه بد شد چون من ۲ ساله رمان مینویسم و اولین باره که سناریو مینویسم
ممنون میشم حمایت کنید❤️😊
نامجون: خب عزیزم منم خیلی دلم بچه میخواست ولی فکر میکردم اگه بگم ناراحت میشی
جین: چرا که نه یه فرشته مثل مامانش و یه جذاب مثل باباش...ترکیبش عالیه
یونگی: خودت گفتی....(باحالت سکسی ای دکمه ای لباسش و باز میکنه)
جیهوپ: خیلی خوبه یه بامزه به جمعیتمون اضافه شه
جیمین: یکپ صب بده بیب شب مزه اش بیشتره(با خنده😈)
تهیونگ: یونتان برو بیرون....من و مامانت باید یه کاری باهم انجام بدیم
جونگ کوک: بیبی گرل....من آماده ام(با صدای بم و درآوردن لباس)
بچه ها واقعا معذرت میخوام اگه بد شد چون من ۲ ساله رمان مینویسم و اولین باره که سناریو مینویسم
ممنون میشم حمایت کنید❤️😊
۴.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.