میخواهم نامه ای برایت بنویسم
که به هیچ نامهی دیگری شبیه نباشد وَ زبانی نو برای تو بیآفرینم زبانی همْترازِ اندامت وَ گُسترهی عشقم!
میخواهم از برگهای لغتْنامه بیرون بیایم وَ از دهانم اجازهی سفر بگیرم!
خستهاَم از چرخاندن زبان در این دهان! دهانی دیگر میخواهم که بتواند به درختِ گیلاس، یا چوب کبریتی بَدَل شَود! دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند، مانندِ پریانِ دریایی از امواجِ دریا وَ کبوتران از کلاهِ شعبدهباز!
کتابهای دبستانم را از من بگیریدُ نیمکتهای کلاسم را، گچها وُ قلمها وُ تخته سیاه را از من بگیرید، تنها واژهیی به من ببخشید تا آن را چون گوشوارهای به گوشِ معشوقِ خود بیاویزم!
✍🏼 #نزار_قبانی
📕 باران یعنی تو برمیگردی
میخواهم از برگهای لغتْنامه بیرون بیایم وَ از دهانم اجازهی سفر بگیرم!
خستهاَم از چرخاندن زبان در این دهان! دهانی دیگر میخواهم که بتواند به درختِ گیلاس، یا چوب کبریتی بَدَل شَود! دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند، مانندِ پریانِ دریایی از امواجِ دریا وَ کبوتران از کلاهِ شعبدهباز!
کتابهای دبستانم را از من بگیریدُ نیمکتهای کلاسم را، گچها وُ قلمها وُ تخته سیاه را از من بگیرید، تنها واژهیی به من ببخشید تا آن را چون گوشوارهای به گوشِ معشوقِ خود بیاویزم!
✍🏼 #نزار_قبانی
📕 باران یعنی تو برمیگردی
۳۴.۳k
۰۷ آذر ۱۴۰۲