عشق ناخواسته Part 68
دایون ـ حالا چه بازی کنیم
هوسوک ـ اوم بزار فکر کنم
نمیدونم بنظر تو چیکار کنیم
دایون ـ بیا بریم اشپزی کنیم من که یه زن مافیا هستم توی همه چیز خوبم به غیر از اشپزی پلی می خوام توی اینم خوب بشم حالا بیا بریم برای شام یه عالمه غذا درست کنیم بعد میریم یکم برای بابام میبریم به بابات هم می گیم بیاد اینجا پیش ما شام بخوره یا هر چهارتامون میریم بیمارستان اونجا باهم شام می خوریم
هـوسوک ـ اره میریم اونجا پیش پدرت ولی اول باید همه چی درست کنیم خوب اون پیشبنده برو بپوشش که بریم سراغ اشپزی
دایون هوسوک پیش بند هاشون رو بستن
و بعد رفتن سراغ اشپزی هوسوک رفت و برنج ها رو توی همون دستگاه ها که برنج میپزه ریخت تا برنجا درست شن
و توی همون موقع دایون داشت گوشت هارو طعم دار وی کرد بعدش هم کلیپ اموزشی گرفتن تا درست کردن چیز های دیگه رو هم یاد بگیرن تصمیم گرفتن که دکبوکی خـنگی درست کنن و بعد طبق اون چیزی که توی ویدیو بود اون دوکبوکی ها رو درست کردن بعد هم تصمیم گرفتن یکم سیبزمینی شیرین و غذا های دیگه رو درست کنن
(بعد عکس غذا ها رو براتون میزارم
بلاخره بعد از ساعت ها یه عالمه غذا درست کردن
دایون ـ به به نگاه کن چیا درست کردیم
حالا برو یه چیزی بخور بعد به بابات هم زنگ بزن که بریم بیمارستان اونجا. یش بابام
هوسوک. باشه تو هم برو لباس عوض کن
و هرکدومشون رفتن و لباساشون رو عوض کردن
و بعد هم چیز هایی که درست کرده بودن رو داخل یه سبد بزرگ گذاشتن و با ماشین به سمت بیمارستان حرکت کردن
توی بیمارستان توی اتاق بابای دایون
علامت بابای دایون +
علامت بابای هوسوک&
دایون ـ بابا سلام ببین چی برات درست کردم البته با کمک هوسوک حالا بخور ببین خوشت میاد ولی صبر کن پدر هوسوم هم بیاد
&من اومدم چخبر کی غذا درست کرده
هوسوک ـ منو دایون درست کردیم گفتیم بیایم اینجا باهم بخوریم
+حالا بزار بخورم ببینم دخترم و دومادم چه کردن
دایون غذا هارو از توی سبد در اورد و روی میز چید
(بچه اتاقی که بابای دایون توش هست ویژه هست و همه ی امکانات رو داره)
و شروع به خوردن کردن
&وای چه خوشمزه ست
+راست میگه خیلی خوب شده ولی تو که تاحالا دست به گازم نزده بودی چی شده الا غذا به این خوشمزه ای درست کردی
دایون ـ بابا دخترت رو دست کم گرفتی من استعدادم خیلی بالاست دست به هر کاری رو شروع کنم بهترین خودم رو نشون میدم
شرط ها
20تا لایک
20تا کامنت
هوسوک ـ اوم بزار فکر کنم
نمیدونم بنظر تو چیکار کنیم
دایون ـ بیا بریم اشپزی کنیم من که یه زن مافیا هستم توی همه چیز خوبم به غیر از اشپزی پلی می خوام توی اینم خوب بشم حالا بیا بریم برای شام یه عالمه غذا درست کنیم بعد میریم یکم برای بابام میبریم به بابات هم می گیم بیاد اینجا پیش ما شام بخوره یا هر چهارتامون میریم بیمارستان اونجا باهم شام می خوریم
هـوسوک ـ اره میریم اونجا پیش پدرت ولی اول باید همه چی درست کنیم خوب اون پیشبنده برو بپوشش که بریم سراغ اشپزی
دایون هوسوک پیش بند هاشون رو بستن
و بعد رفتن سراغ اشپزی هوسوک رفت و برنج ها رو توی همون دستگاه ها که برنج میپزه ریخت تا برنجا درست شن
و توی همون موقع دایون داشت گوشت هارو طعم دار وی کرد بعدش هم کلیپ اموزشی گرفتن تا درست کردن چیز های دیگه رو هم یاد بگیرن تصمیم گرفتن که دکبوکی خـنگی درست کنن و بعد طبق اون چیزی که توی ویدیو بود اون دوکبوکی ها رو درست کردن بعد هم تصمیم گرفتن یکم سیبزمینی شیرین و غذا های دیگه رو درست کنن
(بعد عکس غذا ها رو براتون میزارم
بلاخره بعد از ساعت ها یه عالمه غذا درست کردن
دایون ـ به به نگاه کن چیا درست کردیم
حالا برو یه چیزی بخور بعد به بابات هم زنگ بزن که بریم بیمارستان اونجا. یش بابام
هوسوک. باشه تو هم برو لباس عوض کن
و هرکدومشون رفتن و لباساشون رو عوض کردن
و بعد هم چیز هایی که درست کرده بودن رو داخل یه سبد بزرگ گذاشتن و با ماشین به سمت بیمارستان حرکت کردن
توی بیمارستان توی اتاق بابای دایون
علامت بابای دایون +
علامت بابای هوسوک&
دایون ـ بابا سلام ببین چی برات درست کردم البته با کمک هوسوک حالا بخور ببین خوشت میاد ولی صبر کن پدر هوسوم هم بیاد
&من اومدم چخبر کی غذا درست کرده
هوسوک ـ منو دایون درست کردیم گفتیم بیایم اینجا باهم بخوریم
+حالا بزار بخورم ببینم دخترم و دومادم چه کردن
دایون غذا هارو از توی سبد در اورد و روی میز چید
(بچه اتاقی که بابای دایون توش هست ویژه هست و همه ی امکانات رو داره)
و شروع به خوردن کردن
&وای چه خوشمزه ست
+راست میگه خیلی خوب شده ولی تو که تاحالا دست به گازم نزده بودی چی شده الا غذا به این خوشمزه ای درست کردی
دایون ـ بابا دخترت رو دست کم گرفتی من استعدادم خیلی بالاست دست به هر کاری رو شروع کنم بهترین خودم رو نشون میدم
شرط ها
20تا لایک
20تا کامنت
۱۸.۶k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.