P3
فلش بک فردا
ات ویو
از سرکار برگشتم و رفتم سمت خونه...
درو باز کردم و وارد خونه شدم..
جیهوپ بهم گفته بود که دیر میاد خونه،برای همین یه بسته رامیون برداشتم و با کیمچی درست کردم..
تلویزیونو روشن کردم و سریال گذاشتم،غذا هم بردم و جلوی تلویزیون خوردم..
باز هم فکرای پوچ به ذهنم رسید...
اگه جیهوپ دیوونم نشه چی؟با چی انتقام بگیرم؟
اینقدر فکر کردم که نفهمیدم کی ساعت ۶ شد و جیهوپ خونه اومد..
جیهوپ:سلاام عشقم..
ات:جیهوپ رژ لب قرمز رو کتت..
جیهوپ:آ ات اونجور که فکر میکنی..
ات:جیهوپ من بهت اعتماد کامل دارم، چرا نگفتی میری خونه ی مامانت؟
جیهوپ:آ.. یهویی شد(با لبخند مصنوعی)راستی شام چیه؟
ات:راستش یادم رفت..میخوای برات جاجانگمیون درست کنم؟
جیهوپ:اگه خسته نمیشی
ات:نه بابا..کلی استراحت کردم..
جاجانگمیون و درست کردم و براش بردم..
جیهوپ:مرسی..مثل همیشه عالی..
ات:خواهش میکنم،نوش جونت عشقم
ات ویو
از سرکار برگشتم و رفتم سمت خونه...
درو باز کردم و وارد خونه شدم..
جیهوپ بهم گفته بود که دیر میاد خونه،برای همین یه بسته رامیون برداشتم و با کیمچی درست کردم..
تلویزیونو روشن کردم و سریال گذاشتم،غذا هم بردم و جلوی تلویزیون خوردم..
باز هم فکرای پوچ به ذهنم رسید...
اگه جیهوپ دیوونم نشه چی؟با چی انتقام بگیرم؟
اینقدر فکر کردم که نفهمیدم کی ساعت ۶ شد و جیهوپ خونه اومد..
جیهوپ:سلاام عشقم..
ات:جیهوپ رژ لب قرمز رو کتت..
جیهوپ:آ ات اونجور که فکر میکنی..
ات:جیهوپ من بهت اعتماد کامل دارم، چرا نگفتی میری خونه ی مامانت؟
جیهوپ:آ.. یهویی شد(با لبخند مصنوعی)راستی شام چیه؟
ات:راستش یادم رفت..میخوای برات جاجانگمیون درست کنم؟
جیهوپ:اگه خسته نمیشی
ات:نه بابا..کلی استراحت کردم..
جاجانگمیون و درست کردم و براش بردم..
جیهوپ:مرسی..مثل همیشه عالی..
ات:خواهش میکنم،نوش جونت عشقم
۴.۳k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.