تکپارتی (درخواستی )
(وقتی دوستش داشتی ولی اون آزت متنفر بود ولی بعد از چندماه عاشقت میشه و میاد بگه که تو در جواب میگی....)
مین هو :کلافه دستی به موهات کشیدی و برای برای دوم بطری رو چرخوندی اینبار به طرف مین هو و تو در اومده بود بدون اینکه بهش نگاه کنی گفتی جراعت و اون در جواب گفت
مین هو:اوم کسی که روش کراشی رو ببوس
آت نفسش رو کلافه بیرون داد اون تا به حال چندین دفعه ابروتو به هر دلیلی جلوی اعضا برده بود و این باعث حسرتت میشد نفس عمیقی کشیدی و به چان نگاهی انداختی پاشدی و به سمتش رفتی هیچکس از علاقه ی تو به مین هو خبر نداشت جز چان برات بهترین دوست و یک برادر واقعی بود واسه همین بود که اینقدر دوستش داشتی چون از هر لحاظ مراقبت بود چان قسط تو رو خوب میدونستن نزدیک لبش شدی و خیلی آروم جوری که فقط اون بشنوه گفتی متاسفم ولی در کمال تعجب مینهو نزاشت ببوسیش و تورو به طرف خودش کشید و آروم شروع به بوستون کرد و از اون اونور چان جلوی چشمان پاک جونگین رو گرفت همشون به بیرون از اتاق رفتن و نخواستن شاهد اهم اهم متون باشند و در آخر ازدواج کردین و چند تا بچه هم آوردین و خوب زندگی کردین
مین هو :کلافه دستی به موهات کشیدی و برای برای دوم بطری رو چرخوندی اینبار به طرف مین هو و تو در اومده بود بدون اینکه بهش نگاه کنی گفتی جراعت و اون در جواب گفت
مین هو:اوم کسی که روش کراشی رو ببوس
آت نفسش رو کلافه بیرون داد اون تا به حال چندین دفعه ابروتو به هر دلیلی جلوی اعضا برده بود و این باعث حسرتت میشد نفس عمیقی کشیدی و به چان نگاهی انداختی پاشدی و به سمتش رفتی هیچکس از علاقه ی تو به مین هو خبر نداشت جز چان برات بهترین دوست و یک برادر واقعی بود واسه همین بود که اینقدر دوستش داشتی چون از هر لحاظ مراقبت بود چان قسط تو رو خوب میدونستن نزدیک لبش شدی و خیلی آروم جوری که فقط اون بشنوه گفتی متاسفم ولی در کمال تعجب مینهو نزاشت ببوسیش و تورو به طرف خودش کشید و آروم شروع به بوستون کرد و از اون اونور چان جلوی چشمان پاک جونگین رو گرفت همشون به بیرون از اتاق رفتن و نخواستن شاهد اهم اهم متون باشند و در آخر ازدواج کردین و چند تا بچه هم آوردین و خوب زندگی کردین
۸.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.