لحظه های حساسسسسیییییی

لحظه های حساسسسسیییییی
اوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن گربه بود ( شوخیدم ) اون میا بود


میا : اقای پارک



چالیون : گندش بزنن



میا : تو داری چه غلطی می کنی


از پاهای جیمین بلند شد


چالیون : عزیزم بهتره مزاحم نشی


میا : داری چه غلطی می کنز


چالیون : شتر دیدی ندیدی


میا : خفه شو دختره ای هرزههه



چالیون : از اتاق برو بیروننننن



جیمین : چرا دعوا می کنید بیاید بشینید ( با خنده )

میا : اقای پارک لطفا به خودتون بیاید



جیمین : میا اذیتت نکن بزار با ات خوشبگذرونم



میا : ولی این ات نیس



که چالیون اسلحه اش رو برداشت



چالیون : برو بیرون در رو هم ببند منو عشقم می خوایم کیف کنیم



جیمین : اون چیه دستت چه خوشگله میشه به منم بدی ( با خنده )


میا : پارککک به خودتون بیاید



جیمین : پارک کیه من اتم ( با خنده ) ( جررر



چالیون اسلحه رو به طرف جیمین برد



میا : تو داری چه غلطی می کنی

چالیون : برووبیرون



جیمین : تو چیکار‌می کنی می خوای اونو بزنی به من ( باخنده )



چالیون : عشقم به میا بگو بره بیرون بیام ارمت کنم



جیمین : بیایین رو پاهام بشنیین



چالیون : ددی اههههه می خوام بیام ارمت کنم فقط این مزاحمههه ( استغفرالله 💔😐)


چالیون : می خوام بیام اونو ارم کنم ( با صدای ناز و ناله ) 💔😐


جیمین : نمی دونم ات کجاس به اون بگین



چالیون اسلحه رو برد طرف میا



چالیون : برو بیرون وگرنه



میا : باشههه ارم باش


میا رفت بیرون


میا ویو

یعنی چی الان چیکار کنم
فهمیدم به ات زنگ میزنم بیاد خودش خواهرش رو جمع کنه ( عزیزم میا خانم تو که وضع رو بدتر می کنییی)