part: 9
**
بعد اینکه ماشینمو پارک کردم ماسکمو رو صورتم گذاشتم کیفم که رو صندلی کناریم بودو برداشتم و از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل دانشگاه
به این فکر میکردم که چطور به جونگ کوک نزدیک شم راهی داشت که بشه بهش نزدیک شد هرطور شده باید اونو عاشق خودم کنم ولی نمیدونم چطوری
وقتی رفتم داخل کلاس دیدم کوک سرجای من نشسته بودو کلی دختر دور و برش بودن
هانا: چخبره
پس دختر بازم هس اوم خوبه به نفعم تموم میشه
همه دخترا رو کنار زدم و رسیدم به کوک که سرجام نشسته بود
هانا: اینجا چخبره
کوک: چیزی نیس
پاشدو گف
_بیا بشین من دارم میرم کلاسم شروع شده
بعدم رفت سرجام نشستم اون دخترام وقتی اون رفت رفتن رو میزای خودشون
روبه هیوجو گفتم
_اینا چرا دور جونگ کوک جمع شده بودن(فرانسوی)
هیوجو: اولا کره ای حرف بزن عادت کنی دوما جونگ کوک کراش کل مدرسس نع فقط اون کلا اون پسرایی که میشناسی و تازه باهاشون دوست شدی هم هستن
هانا: پس حتما همشون دختربازن
هیوجو: همه نه فقط سوبین، هیونجین، لینو و نامجون یکم دختربازن
هانا: کوک چی
هیوجو: اون نه
اهومی گفتم یدفعه هیوجو ی لبخند شیطانی زدو گف
_ببینم نکنه رو کوک کراش زدی
هانا: هه عمرا
هیوجو: پس چرا اینقد بهم نزدیک شدین اونم در عرض2روز
هانا: فقط خفه شو
هیوجو: حالا معلوم میشه
ممکن بود بخاطر انتقامم باعث بشم هیوجو ازم بدش بیاد و تبدیل به دشمنم بشه حق بهش میدم اگه ازم متنفر شه
هیوجو نمیدونه که هدف اصلیه من از نزدیک شدن بهشون چیه هیچکس نمیدونه
هانا: اا راستی مگه جیمین چیکار میکنه که میگین قانون شکنه
هیوجو: قانون شکن که چه عرض کنم قانون واسش اهمیتی نداره کارای خلاف زیاد انجام میده
هانا: اوم ازش خوشم اومد
هیوجو: خفه شو اگه شما دوتا باهم باشین که کل دنیارو تصرف میکنین
هانا: بعنوان ی دوست خیلی خوبه مث خودمه
هیوجو: توکه کارای خلاف نمیکنی
یلحظه به خودم اومدم فهمیدم چه سوتی دادم
هانا: منظورم از لحاض اخلاقی بود
هیوجو: ااا
چرا اینقد سوتی میدم من
خلاصه استاد اومد سرکلاس و درسو شروع کرد
**
کلاسامون تموم شد تو حیاط دانشگاه وایساده بودیم و طبق گفته جیمین قرار بود بریم به پیست مسابقه لینو
بعد اینکه ماشینمو پارک کردم ماسکمو رو صورتم گذاشتم کیفم که رو صندلی کناریم بودو برداشتم و از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل دانشگاه
به این فکر میکردم که چطور به جونگ کوک نزدیک شم راهی داشت که بشه بهش نزدیک شد هرطور شده باید اونو عاشق خودم کنم ولی نمیدونم چطوری
وقتی رفتم داخل کلاس دیدم کوک سرجای من نشسته بودو کلی دختر دور و برش بودن
هانا: چخبره
پس دختر بازم هس اوم خوبه به نفعم تموم میشه
همه دخترا رو کنار زدم و رسیدم به کوک که سرجام نشسته بود
هانا: اینجا چخبره
کوک: چیزی نیس
پاشدو گف
_بیا بشین من دارم میرم کلاسم شروع شده
بعدم رفت سرجام نشستم اون دخترام وقتی اون رفت رفتن رو میزای خودشون
روبه هیوجو گفتم
_اینا چرا دور جونگ کوک جمع شده بودن(فرانسوی)
هیوجو: اولا کره ای حرف بزن عادت کنی دوما جونگ کوک کراش کل مدرسس نع فقط اون کلا اون پسرایی که میشناسی و تازه باهاشون دوست شدی هم هستن
هانا: پس حتما همشون دختربازن
هیوجو: همه نه فقط سوبین، هیونجین، لینو و نامجون یکم دختربازن
هانا: کوک چی
هیوجو: اون نه
اهومی گفتم یدفعه هیوجو ی لبخند شیطانی زدو گف
_ببینم نکنه رو کوک کراش زدی
هانا: هه عمرا
هیوجو: پس چرا اینقد بهم نزدیک شدین اونم در عرض2روز
هانا: فقط خفه شو
هیوجو: حالا معلوم میشه
ممکن بود بخاطر انتقامم باعث بشم هیوجو ازم بدش بیاد و تبدیل به دشمنم بشه حق بهش میدم اگه ازم متنفر شه
هیوجو نمیدونه که هدف اصلیه من از نزدیک شدن بهشون چیه هیچکس نمیدونه
هانا: اا راستی مگه جیمین چیکار میکنه که میگین قانون شکنه
هیوجو: قانون شکن که چه عرض کنم قانون واسش اهمیتی نداره کارای خلاف زیاد انجام میده
هانا: اوم ازش خوشم اومد
هیوجو: خفه شو اگه شما دوتا باهم باشین که کل دنیارو تصرف میکنین
هانا: بعنوان ی دوست خیلی خوبه مث خودمه
هیوجو: توکه کارای خلاف نمیکنی
یلحظه به خودم اومدم فهمیدم چه سوتی دادم
هانا: منظورم از لحاض اخلاقی بود
هیوجو: ااا
چرا اینقد سوتی میدم من
خلاصه استاد اومد سرکلاس و درسو شروع کرد
**
کلاسامون تموم شد تو حیاط دانشگاه وایساده بودیم و طبق گفته جیمین قرار بود بریم به پیست مسابقه لینو
۶.۸k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.