دوست برادرم پارت8
جیمین بدون نگاه کردن بهش گفت
جیمین: 6 سال پیش اره.....ولی الان گارسن کافه هستم
و همزمان لباسش رو بیرون اورد
٫٫واو٫٫
چیزی که تو ذهنش گفت وقتی جیمین رو دید اون روی پشتش تتو داشت اونم تتو ماه که از نظر میسو خیلی زیبا بود نه فقط اون بلکه یه تتو دیگه هم روی کمرش و ارنج و حتی مچ دستش داشت خدای من ....
اما همون لحظه متوجه شد که جیمین داره نگاهش میکنه برای اینکه سوءتفاهم پیش نیاد سریع گفت
میسو:منظورم اینه که چرا ..باید کار یه اون خوبی رو ول کنی؟....پس داستان زندگی تو چیه جیمین؟
جیمین لحنش سرد تر شد و گفت
جیمین:چیزی درباره گذشته من نپرس
میسو متعجب بهش خیره شد و تو دلش گفت
٫٫این پسر یه مشکل شخصیتی داره! ٫٫
جیمین باز مشغول باس ها شد و اینبار لباس های گارسونیش رو داشت مینداخت تو لباسشویی و این میسو بود که بازم بهش خیره بود که
٫٫ چرا یه پسر میتونه اینقدر زیبا و بی نقص باشه٫٫
تتو های بی نقصش ....بازو و ABCهاش ....قد بلندش ...و حتی مو های بلوندش ....
لبخندی زد و گفت
میسو:اوکی..بازی هم تموم شد..منم درسم تموم شد ...پس ممنون برای امشب من دیگه باید برم
جیمین ساده جوابش رو داد
جیمین:باشه
این میسو رو متعجب کرد
٫٫باشه؟....هااه این همشه!٫٫
واقعا شخصیت جیمین خیلی بی حس و سرد تر از چیزیه که فکرشو میکرد
میسو به هال برگشت و وسایلش رو برداشت و به خونه جین برگشت
دید که چراغ ها خاموشه پس حتما جین خوابیده...چون صبح زود باید بره سر کارش
رفت تو اتاقش و بعد روتین شبش به تخت رفت و بعد کلی فکر بلاخره خوابش برد....
جیمین: 6 سال پیش اره.....ولی الان گارسن کافه هستم
و همزمان لباسش رو بیرون اورد
٫٫واو٫٫
چیزی که تو ذهنش گفت وقتی جیمین رو دید اون روی پشتش تتو داشت اونم تتو ماه که از نظر میسو خیلی زیبا بود نه فقط اون بلکه یه تتو دیگه هم روی کمرش و ارنج و حتی مچ دستش داشت خدای من ....
اما همون لحظه متوجه شد که جیمین داره نگاهش میکنه برای اینکه سوءتفاهم پیش نیاد سریع گفت
میسو:منظورم اینه که چرا ..باید کار یه اون خوبی رو ول کنی؟....پس داستان زندگی تو چیه جیمین؟
جیمین لحنش سرد تر شد و گفت
جیمین:چیزی درباره گذشته من نپرس
میسو متعجب بهش خیره شد و تو دلش گفت
٫٫این پسر یه مشکل شخصیتی داره! ٫٫
جیمین باز مشغول باس ها شد و اینبار لباس های گارسونیش رو داشت مینداخت تو لباسشویی و این میسو بود که بازم بهش خیره بود که
٫٫ چرا یه پسر میتونه اینقدر زیبا و بی نقص باشه٫٫
تتو های بی نقصش ....بازو و ABCهاش ....قد بلندش ...و حتی مو های بلوندش ....
لبخندی زد و گفت
میسو:اوکی..بازی هم تموم شد..منم درسم تموم شد ...پس ممنون برای امشب من دیگه باید برم
جیمین ساده جوابش رو داد
جیمین:باشه
این میسو رو متعجب کرد
٫٫باشه؟....هااه این همشه!٫٫
واقعا شخصیت جیمین خیلی بی حس و سرد تر از چیزیه که فکرشو میکرد
میسو به هال برگشت و وسایلش رو برداشت و به خونه جین برگشت
دید که چراغ ها خاموشه پس حتما جین خوابیده...چون صبح زود باید بره سر کارش
رفت تو اتاقش و بعد روتین شبش به تخت رفت و بعد کلی فکر بلاخره خوابش برد....
۲۳.۲k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.