درخواستی
#درخواستی
پارت⁶
مایع قرمز رنگی روی زمین ریخته بود...خم شد و انگشتش رو روی مایع کشید خیلی تازه و گرم بود
بوی خون رو خیلی خوب میشد حس کرد پس دخترک تیر خورده!
گوشیش رو از جیب پشتی شلوارش بیرون اورد چند ضربه به صفحه گوشیش زد و کنار گوشش قرارش داد بعد سه تا بوق صدای مردی تو گوشش پیچید:
&بله کمیسر
_آقای کیم ازت میخوام تمام بیمارستان های اطراف رو چک کنی ببین دختری با جثه کوچیک و موهای بلند که تیر خورده باشه به بیمارستان مراجعه کرده یا نه و اینکه اگر در ساعات آینده چنین بیماری شناسایی کردن نگهش دارن و مستقیماً باهامون تماس بگیرن
&چشم قربان
کمیسر جسارت نباشه ولی میتونم بپرسم چه اتفاقی افتاده؟
_دزد....دزد دختر بوده...بازم فرار کرد ولی زخمیه نمیتونه زیاد دور شده باشه
&و..واقعا؟...خب تونستین چهرشو ببینید اینطوری کمک زیادی بهمون میکنه؟!
_نه متاسفانه ماسک زده بود هوا هم خیلی تاریک بود چیزی مشخص نبود
&نگران نباشید قربان پیداش میکنیم
_امیدوارم
تماس رو قطع کرد و به بانک مرکزی برگشت باید بانک رو بررسی میکرد بلکه چیز مفیدی پیدا بشه
همین که رسید به سمت نیرویی که وظیفشون محافظت از بانک بود رفت:
_همه اینجا جمع بشید(داد)
_همتون تا دوماه حقوق نمیگیرین تا بفهمید باید به بهترین شکل ممکن به وظیفتون عمل کنید
_شماها اصلا چرا اینجا ایستادین وقتی دزد به این راحتی با وجود شما تونست وارد بانک بشه و فرار کنه هاااا؟!(عربده)
_برید خداتونو شکر کنید اخراجتون نکردن بی ارزه ها
بدون اینکه به کسی اجازه حرف زدن بده وارد بانک شد
چند دقیقه بود که درحال بررسی بانک بود اما چیزی دستگیرش نشد به طبقه بالا رفت
در پشت بوم باز بود پس از بالا وارد بانک شده بود
از بانک خارج شد و مستقیم به سمت دفتر کارش حرکت کرد
در اتاق کارشو به قدری محکم بست که صداش تو کل ساختمون پیچید روی صندلیش ولو شد و نفس عمیقی کشید
دستشو سمت کشوی میز برد و کیسه ای ازش بیرون اورد
_پس این تار موی خودته دزد کوچولو...مطمئن باش بالاخره میگیرمت...
ادامه دارد...
پارت⁶
مایع قرمز رنگی روی زمین ریخته بود...خم شد و انگشتش رو روی مایع کشید خیلی تازه و گرم بود
بوی خون رو خیلی خوب میشد حس کرد پس دخترک تیر خورده!
گوشیش رو از جیب پشتی شلوارش بیرون اورد چند ضربه به صفحه گوشیش زد و کنار گوشش قرارش داد بعد سه تا بوق صدای مردی تو گوشش پیچید:
&بله کمیسر
_آقای کیم ازت میخوام تمام بیمارستان های اطراف رو چک کنی ببین دختری با جثه کوچیک و موهای بلند که تیر خورده باشه به بیمارستان مراجعه کرده یا نه و اینکه اگر در ساعات آینده چنین بیماری شناسایی کردن نگهش دارن و مستقیماً باهامون تماس بگیرن
&چشم قربان
کمیسر جسارت نباشه ولی میتونم بپرسم چه اتفاقی افتاده؟
_دزد....دزد دختر بوده...بازم فرار کرد ولی زخمیه نمیتونه زیاد دور شده باشه
&و..واقعا؟...خب تونستین چهرشو ببینید اینطوری کمک زیادی بهمون میکنه؟!
_نه متاسفانه ماسک زده بود هوا هم خیلی تاریک بود چیزی مشخص نبود
&نگران نباشید قربان پیداش میکنیم
_امیدوارم
تماس رو قطع کرد و به بانک مرکزی برگشت باید بانک رو بررسی میکرد بلکه چیز مفیدی پیدا بشه
همین که رسید به سمت نیرویی که وظیفشون محافظت از بانک بود رفت:
_همه اینجا جمع بشید(داد)
_همتون تا دوماه حقوق نمیگیرین تا بفهمید باید به بهترین شکل ممکن به وظیفتون عمل کنید
_شماها اصلا چرا اینجا ایستادین وقتی دزد به این راحتی با وجود شما تونست وارد بانک بشه و فرار کنه هاااا؟!(عربده)
_برید خداتونو شکر کنید اخراجتون نکردن بی ارزه ها
بدون اینکه به کسی اجازه حرف زدن بده وارد بانک شد
چند دقیقه بود که درحال بررسی بانک بود اما چیزی دستگیرش نشد به طبقه بالا رفت
در پشت بوم باز بود پس از بالا وارد بانک شده بود
از بانک خارج شد و مستقیم به سمت دفتر کارش حرکت کرد
در اتاق کارشو به قدری محکم بست که صداش تو کل ساختمون پیچید روی صندلیش ولو شد و نفس عمیقی کشید
دستشو سمت کشوی میز برد و کیسه ای ازش بیرون اورد
_پس این تار موی خودته دزد کوچولو...مطمئن باش بالاخره میگیرمت...
ادامه دارد...
۹.۳k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.