ددی خشن من
ددی خشن من
Part 11
ویو یونگی
نمیدونم چرا ولی حسی خوبی نداشتم واو عجیبه مین بونگی کسی که بزرگترین باند مافیا رو داره الان......
نامی:الوووو یونگی اینجایی
+ او.. آره
نامی :اهوم
تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد
ویو ات
داشتم برای خودم میچرخیدم احساس ترس داشتم یه کافه دیدم و چون حوس یه نوشیدنی گرم کرده بودم رفتم و یه نوشیدنی سفارش دادم
ساعت ۱۰
داشتم رد میشدم که صدایی پشتم شنیدم
تا من تند تر میرفتم اونم میومد داشتم به آخر نگاه میکردم که پام به سنگ گیر کرد و دستم به شاخهی درخت خورد و همین تور پاهم زخمی شد دیگه گریه ام گرفت
تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که....
+ الو
- هق...یونگ...یونگی.
ویو یونگی
وقتی ات بهم زنگزد دیگه نتونستم وابسم زود کتم رو برداشتم و از بچه ها معذرت خواهی کردم و رفتم سمت ماشین زود سوار شدم و روشن کردم و با تمام سرعت رفتم سمت آدرس
حدودا بعد از ۱۰ مین رسیدم ات رو دیدم روی صندلی نشسته و زانو هاشو بغل کرده و است گریه میکرد رفتم سمتش
-دختر کوچولوم!!
سرش رو بلند کرد مثل یه گربه ی کیوت بود دوست داشتم همین جا بخورمش
+ یون ..هق.. یونگی ..
-بله پرنسسم
+ میشه.... بریم ..خونه ...
- آهوم
براید استایل بغلش کردم و رفتم سمت ماشین
در باز کردم سفارش کردم کمربندش رو بستم و خودمم سوار شدم
Part 11
ویو یونگی
نمیدونم چرا ولی حسی خوبی نداشتم واو عجیبه مین بونگی کسی که بزرگترین باند مافیا رو داره الان......
نامی:الوووو یونگی اینجایی
+ او.. آره
نامی :اهوم
تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد
ویو ات
داشتم برای خودم میچرخیدم احساس ترس داشتم یه کافه دیدم و چون حوس یه نوشیدنی گرم کرده بودم رفتم و یه نوشیدنی سفارش دادم
ساعت ۱۰
داشتم رد میشدم که صدایی پشتم شنیدم
تا من تند تر میرفتم اونم میومد داشتم به آخر نگاه میکردم که پام به سنگ گیر کرد و دستم به شاخهی درخت خورد و همین تور پاهم زخمی شد دیگه گریه ام گرفت
تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که....
+ الو
- هق...یونگ...یونگی.
ویو یونگی
وقتی ات بهم زنگزد دیگه نتونستم وابسم زود کتم رو برداشتم و از بچه ها معذرت خواهی کردم و رفتم سمت ماشین زود سوار شدم و روشن کردم و با تمام سرعت رفتم سمت آدرس
حدودا بعد از ۱۰ مین رسیدم ات رو دیدم روی صندلی نشسته و زانو هاشو بغل کرده و است گریه میکرد رفتم سمتش
-دختر کوچولوم!!
سرش رو بلند کرد مثل یه گربه ی کیوت بود دوست داشتم همین جا بخورمش
+ یون ..هق.. یونگی ..
-بله پرنسسم
+ میشه.... بریم ..خونه ...
- آهوم
براید استایل بغلش کردم و رفتم سمت ماشین
در باز کردم سفارش کردم کمربندش رو بستم و خودمم سوار شدم
۸.۵k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.