☆مرگ یا عشق ☆ part⁴⁴

اگ ت نبودی معلوم نیس چ بلایی سر منو زندگیم میومد خوشحالم ک اومدی.
همینجوری با خودم حرف میزدم ک نفهمیدم کی خوابم برد

ویو ا.ت
چشامو باز کردم اما نمیتونستم تکون بخورم یکم ک همچی واضح شد دیدم کوک چنان منو بغل کرده ک از قفل گاو صندوق بانکم محکم تره
ا.ت:کوک داری خفم میکنی
کوک:........
ا.ت:کوکک

ویو کوک
صدام میکرد اما دلم نمیخواست ولش کنم دوس داشتن تو بغلش بخوابم. وقتی اونو بعل میگردم آرامش ب تمان وجودم منتقل میشد
کوک:میخوام بخوابم *خوابالو
ا.ت:خب بخواب،،، منو ول کن
کوک:میخوام تو بغل عشقم بخوابم*خوابالو و کیوت.
ا.ت:چیییییی*برگاش، پشماش،یشماش،همه باهم ریخ
کوک:..........
ا.ت:هی منظورت چی بودددد
کوک:همونی ک خودت فهمیدی*پوزخند ملیح

ویو ا.ت
اون منوووو دوس دارع باورم نمیشه منم دوسش دارم یعنی برای اولین بار کسی ک دوسش دارم دوسم دارع باورم نمیشههههههههههه
کوک خوابید ک منم تو بغلش خوابم برد

(بالخره اعتراف کرددد)
.
.
.
لایک کنین کامنت بزارین ❤️💬❤️💬❤️

#iranisns_Love_jk