فیک کوک (عشق پنهان)
فیک کوک (عشق پنهان)
پارت¹⁸
از زبان جونگکوک:
با خودم گفتم: ا.ت چرا اینطوری شده؟
از زبان ا.ت:
رفتم نشستم رو مبل و الکی زل زدم به تلویزیون
جونگکوک هم نشست کنارم ولی من فاصله گرفتم ازش
گفت: ا.ت جدی جلو خودم رو گرفتم که بهت نگم ولی..چیزی شده؟
گفتم: نه
گفت:دروغ نگو
گفتم: آره ولی مهم نیست
بعدش آروم گفتم: حداقل برای تو..
گفت: هر مشکلی که تو داشته باشی مهمه
گفتم: عه؟اوکی..
گفتم: تو دختری به اسم الینا میشناسی؟
گفت: الینا؟و بعد زد زیر خنده
گفت: وای خدا تاحالا اینجوری خندم نگرفته بود
گفت: نگو که به تو چیزی گفته؟
گفتم: اتفاقا گفته همه چی رو
یهو صدای تهیونگ از پشتمون اومد که داشت قهوه میخورد و گفت: بهت گفته پیش جونگکوک خوابیده و جونگکوک هم بهش گفته عاشقتم درسته؟
و بعد از عمارت رفت بیرون
با تعجب گفتم: آره
جونگکوک گفت: الینا معروفه به این که منو دوست داره و توی هر مهمونی که من میرم به این و اون میگه من پیش جونگکوک خوابیدم
با پوزخند گفت: حالا چرا واست مهمه؟
و نزدیکم شد
گفتم: هیچی همینطوری
گفت:؟؟
گفتم: چون من تورو به قلبم قول داده بودم لعنتی!
چند ثانیه مکث کرد و لبخند زد
بعدش لباشو گذاشت روی لبت و بوسیدت
ایندفعه توهم همراهیش میکردی
جونگکوک همونطور که میبوسیدت براید استایل بغلت کرد و به سمت اتاق خودش رفت
جونگکوک حواسش نبود ولی خاله مین داشت با دهن باز مارو نگاه میکرد
بعدش گذاشتم رو تختش و میبوسیدم
بعدش ازم جدا شد و نگاهم میکرد و موهامو نوازش میکرد
با لبخند گفت:ا.ت من بجز تو هیچکس رو دوست نداشتم و ندارم خب؟...
خبب اینم پارت ۱۸ ذوقشو داشتیددد😁❤️🔥
بلاخره عاشق هم شدن میدونم چقد انتظار کشیدید😂🥹
#لیسا #جونگکوک #فیک #فیک_بی_تی_اس #بلک_پینک #بی_تی_اس
#lisa #jungkook #bts #black_pink
پارت¹⁸
از زبان جونگکوک:
با خودم گفتم: ا.ت چرا اینطوری شده؟
از زبان ا.ت:
رفتم نشستم رو مبل و الکی زل زدم به تلویزیون
جونگکوک هم نشست کنارم ولی من فاصله گرفتم ازش
گفت: ا.ت جدی جلو خودم رو گرفتم که بهت نگم ولی..چیزی شده؟
گفتم: نه
گفت:دروغ نگو
گفتم: آره ولی مهم نیست
بعدش آروم گفتم: حداقل برای تو..
گفت: هر مشکلی که تو داشته باشی مهمه
گفتم: عه؟اوکی..
گفتم: تو دختری به اسم الینا میشناسی؟
گفت: الینا؟و بعد زد زیر خنده
گفت: وای خدا تاحالا اینجوری خندم نگرفته بود
گفت: نگو که به تو چیزی گفته؟
گفتم: اتفاقا گفته همه چی رو
یهو صدای تهیونگ از پشتمون اومد که داشت قهوه میخورد و گفت: بهت گفته پیش جونگکوک خوابیده و جونگکوک هم بهش گفته عاشقتم درسته؟
و بعد از عمارت رفت بیرون
با تعجب گفتم: آره
جونگکوک گفت: الینا معروفه به این که منو دوست داره و توی هر مهمونی که من میرم به این و اون میگه من پیش جونگکوک خوابیدم
با پوزخند گفت: حالا چرا واست مهمه؟
و نزدیکم شد
گفتم: هیچی همینطوری
گفت:؟؟
گفتم: چون من تورو به قلبم قول داده بودم لعنتی!
چند ثانیه مکث کرد و لبخند زد
بعدش لباشو گذاشت روی لبت و بوسیدت
ایندفعه توهم همراهیش میکردی
جونگکوک همونطور که میبوسیدت براید استایل بغلت کرد و به سمت اتاق خودش رفت
جونگکوک حواسش نبود ولی خاله مین داشت با دهن باز مارو نگاه میکرد
بعدش گذاشتم رو تختش و میبوسیدم
بعدش ازم جدا شد و نگاهم میکرد و موهامو نوازش میکرد
با لبخند گفت:ا.ت من بجز تو هیچکس رو دوست نداشتم و ندارم خب؟...
خبب اینم پارت ۱۸ ذوقشو داشتیددد😁❤️🔥
بلاخره عاشق هم شدن میدونم چقد انتظار کشیدید😂🥹
#لیسا #جونگکوک #فیک #فیک_بی_تی_اس #بلک_پینک #بی_تی_اس
#lisa #jungkook #bts #black_pink
۵.۶k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.