واقعیت پارت یک
#جیسو
سلام!
من جیسو هستم
۲۰ سالمه
فردا تولد دوستمه
چون بهترین دوستمه میخوام براش طلا بخرم
داشتم راه میرفتم
دیدم یه طلا فروشی خیلییی بزرگ اونور خیابون
رفتم سمت طلا فروشی
وقتی درو باز کردم
دیدم خیلی شلوغه
رفتم سمت مدیر اونجا
یه پسره همراه باباش بود
که پسره تو گوشیش بود
چون دوستم به گردنبند علاقه زیادی داشت میخواستم براش گردنبند بگیرم
_پسرم جین بیا به این خانم گردنبند هارو نشون بده
فهمیدم اسم پسرش جینه
بلند که شد ماتم برد
خیلی جذاب بود
به خودم اومدم
بعد یک دقیقه حرف زد
_چه مدل گردنبندی؟
_زنجیرش نه نازک باشه نه کلفت
_متوسط؟
_دقیقا
پارت یک ببخشید کمه
سلام!
من جیسو هستم
۲۰ سالمه
فردا تولد دوستمه
چون بهترین دوستمه میخوام براش طلا بخرم
داشتم راه میرفتم
دیدم یه طلا فروشی خیلییی بزرگ اونور خیابون
رفتم سمت طلا فروشی
وقتی درو باز کردم
دیدم خیلی شلوغه
رفتم سمت مدیر اونجا
یه پسره همراه باباش بود
که پسره تو گوشیش بود
چون دوستم به گردنبند علاقه زیادی داشت میخواستم براش گردنبند بگیرم
_پسرم جین بیا به این خانم گردنبند هارو نشون بده
فهمیدم اسم پسرش جینه
بلند که شد ماتم برد
خیلی جذاب بود
به خودم اومدم
بعد یک دقیقه حرف زد
_چه مدل گردنبندی؟
_زنجیرش نه نازک باشه نه کلفت
_متوسط؟
_دقیقا
پارت یک ببخشید کمه
۱۱.۸k
۲۸ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.