پا رت ۷
پا رت ۷
عشق یهویی
ا.ت ویو:
خیلی نگران اون مرد ها بودم اما جالبیش این بود که اصلا زنگ نزده بودن
نشسته بودم دیدم زنگ زدن فکر کردم کوکه
در وا کردم که دیدیم چند. تا مردم
مرد ها : هی فاحشه اگه تا فردا اون چیزی که گفتیمو از اون عشقت ندزدی و به ما نگی همه چی به اون کوک لاشی میگیم و اون مثلا ددی تم از خونه شوتت میکنه بیرون فهمیدی فقط فردا
ا.ت :با گریه گفتم نههههههههههههههه
پرش زمانی به مهمونی
کوک: عشقم آماده شددییییییی
ل.ت : اره عشقم بریم
کوک: امممم خانومم چه شیک شده ی بد گرل فقط برای کوکییی ش درست برازنده من
ا.ت : بله دیگههه
.
.
.
ا.ت : از فراری مشکی کوک پیاده شدیم و رفتیم داخل با فردی که دیدیم خشکم زد اون همون جیمین که منو نچات داده بود یعنی اونم مافیاس
کوک: ا.ت اونی که میبینی اسمش جیمینه رقیب و همچون دشمن خونی منه اون هر سری ی نفرو استخدام م میکنه تا مهر و سندی که از پدر به جا مونده رو ازم بگیره اما منننننن هر سری میفهمم و اون شکست میخوره
جیمین : وقتی ا.ت اونجا بغل کوک دیدیم پشمام ریخت وای یعنی این همون دختری که استخدامش کردممم نههههههههههههه
جیمین : هی مکس (دست راست جیمین )
مکس : بله قربان
جیمین : این همون دختری هست که دوستشو دزدیدی و خودشو فرستادی پیش کوک
مکس : بله
جیمین : احمق همین الان دوستشو آزاد کن و بگو فردا از خونه کوک بیاد بیرون نمیخواد کاری کنه
مکس « اما
جیمین : خفه شو من عاشق اونمممممممم
مکس : چشم آقا
جیمین :رفتم پیش کوک و گفتم : به به آقا کوک میتونید این خانم رو بهم معرفی کنید
کوک : ازش فاصله بگیر اون عشقه منه نمیخوام نگاه کثیفت روش باشه
جیمین : خیلی عاشققی (با پوزخند)
کوک : گمشو جیمین با ناموس کاری نداشته باش
جیمین : اوکی
عشق یهویی
ا.ت ویو:
خیلی نگران اون مرد ها بودم اما جالبیش این بود که اصلا زنگ نزده بودن
نشسته بودم دیدم زنگ زدن فکر کردم کوکه
در وا کردم که دیدیم چند. تا مردم
مرد ها : هی فاحشه اگه تا فردا اون چیزی که گفتیمو از اون عشقت ندزدی و به ما نگی همه چی به اون کوک لاشی میگیم و اون مثلا ددی تم از خونه شوتت میکنه بیرون فهمیدی فقط فردا
ا.ت :با گریه گفتم نههههههههههههههه
پرش زمانی به مهمونی
کوک: عشقم آماده شددییییییی
ل.ت : اره عشقم بریم
کوک: امممم خانومم چه شیک شده ی بد گرل فقط برای کوکییی ش درست برازنده من
ا.ت : بله دیگههه
.
.
.
ا.ت : از فراری مشکی کوک پیاده شدیم و رفتیم داخل با فردی که دیدیم خشکم زد اون همون جیمین که منو نچات داده بود یعنی اونم مافیاس
کوک: ا.ت اونی که میبینی اسمش جیمینه رقیب و همچون دشمن خونی منه اون هر سری ی نفرو استخدام م میکنه تا مهر و سندی که از پدر به جا مونده رو ازم بگیره اما منننننن هر سری میفهمم و اون شکست میخوره
جیمین : وقتی ا.ت اونجا بغل کوک دیدیم پشمام ریخت وای یعنی این همون دختری که استخدامش کردممم نههههههههههههه
جیمین : هی مکس (دست راست جیمین )
مکس : بله قربان
جیمین : این همون دختری هست که دوستشو دزدیدی و خودشو فرستادی پیش کوک
مکس : بله
جیمین : احمق همین الان دوستشو آزاد کن و بگو فردا از خونه کوک بیاد بیرون نمیخواد کاری کنه
مکس « اما
جیمین : خفه شو من عاشق اونمممممممم
مکس : چشم آقا
جیمین :رفتم پیش کوک و گفتم : به به آقا کوک میتونید این خانم رو بهم معرفی کنید
کوک : ازش فاصله بگیر اون عشقه منه نمیخوام نگاه کثیفت روش باشه
جیمین : خیلی عاشققی (با پوزخند)
کوک : گمشو جیمین با ناموس کاری نداشته باش
جیمین : اوکی
۱۸.۶k
۰۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.