عشق بی پایان ( پارت 41)
وایساده بودمو گوش میدادم، داشتن در مورد من میگفتن😳
چطور ممکنه جونگ کوک همچین پیشنهادی و قبول کنه 😭
درو با پام باز کردمو رفتم داخل، حالم خیلی بد بود... همش میخواستم بالا بیارم
$: چیشده؟ چرا اینجوری درو باز میکنی
%: میشه تو حرف نزنی
_ : لیا خوبی ؟
%: به لطف تو که خیلی خوبم، اصن عالیم... خوب کلمه ی خیلی بی ارزشیه که حال منو توصیف کنه
$: نویا کجاس؟ مگه نگفتم مراقبت باشه؟
%: من هر موقع با یه پسر دوس شدم ضرر کردم، پای جون خودتون که وسط باشه همه چیو فراموش میکنید، یادت نره که من به خاطر تو همه چیمو از دست دادم، دیگه نمیخواد ریخت هیچکدومتونو ببینم، از زندگی من برین بیرون... یه جوری برین که انگار هیچوقت نبودین، نمیخوام هیچ اثری از شما تو زندگیم باشه
_ : لیا من توضیح میدم
%: چه توضیحی؟ خودم همه چیو شنیدم، نیاز نیست خودتو به زحمت بندازی.... هیچ مکثی نکردی، فقط گفتی باشه قبوله... خیلی عوض شدی، همتون... همتون عوض شدین
که از در خارج شدم و تا سمت در دویدم، خوشبختانه نگهبانی دم در نبود پس تندتر رفتم که یه ماشین کامیون با سرعت داشت میومد طرفم که....
چطور ممکنه جونگ کوک همچین پیشنهادی و قبول کنه 😭
درو با پام باز کردمو رفتم داخل، حالم خیلی بد بود... همش میخواستم بالا بیارم
$: چیشده؟ چرا اینجوری درو باز میکنی
%: میشه تو حرف نزنی
_ : لیا خوبی ؟
%: به لطف تو که خیلی خوبم، اصن عالیم... خوب کلمه ی خیلی بی ارزشیه که حال منو توصیف کنه
$: نویا کجاس؟ مگه نگفتم مراقبت باشه؟
%: من هر موقع با یه پسر دوس شدم ضرر کردم، پای جون خودتون که وسط باشه همه چیو فراموش میکنید، یادت نره که من به خاطر تو همه چیمو از دست دادم، دیگه نمیخواد ریخت هیچکدومتونو ببینم، از زندگی من برین بیرون... یه جوری برین که انگار هیچوقت نبودین، نمیخوام هیچ اثری از شما تو زندگیم باشه
_ : لیا من توضیح میدم
%: چه توضیحی؟ خودم همه چیو شنیدم، نیاز نیست خودتو به زحمت بندازی.... هیچ مکثی نکردی، فقط گفتی باشه قبوله... خیلی عوض شدی، همتون... همتون عوض شدین
که از در خارج شدم و تا سمت در دویدم، خوشبختانه نگهبانی دم در نبود پس تندتر رفتم که یه ماشین کامیون با سرعت داشت میومد طرفم که....
۲۰.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.