قاتل من
P3
یهو یکی بهم خورد همون پسره بود
زنگ خورد
دویدم رفتم یجای ساکت کتابمو بخونم که چند تا قلدر دورم جمع شدن و میخواستن اذیتم کنم که همون پسره اومد و جلوشونو گرفت چون خودش رعیس شون بود
گفتم مرسی
منو به دیوار چسبوند سرمو انداختم پایین لپام قرمز شده بود دامنمون کوتاه بودش رونم معلوم بد از خجالت از بغلش اومدم بیرون دویدم تو حیاط هوا بخوره به سرم
میدونی خیلی جذابه اما من فقط ۱۵ سالمه اون ۱۷
.... ادامه داره ها
۱۰ لایک
۴کامنت
یهو یکی بهم خورد همون پسره بود
زنگ خورد
دویدم رفتم یجای ساکت کتابمو بخونم که چند تا قلدر دورم جمع شدن و میخواستن اذیتم کنم که همون پسره اومد و جلوشونو گرفت چون خودش رعیس شون بود
گفتم مرسی
منو به دیوار چسبوند سرمو انداختم پایین لپام قرمز شده بود دامنمون کوتاه بودش رونم معلوم بد از خجالت از بغلش اومدم بیرون دویدم تو حیاط هوا بخوره به سرم
میدونی خیلی جذابه اما من فقط ۱۵ سالمه اون ۱۷
.... ادامه داره ها
۱۰ لایک
۴کامنت
۲.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.