عشق سخت
پارت ۲
ا/ت ویو
در باز شد رفتم داخل چراغ ها خاموش بود و هیچ صدایی نمیومد
رفتم سمت چراغ رو روشن کردم
یهو جیمین با یه کیک که روش دو تا شمع بود و نوشته بود ۲۵ اومد سمتم
جیمین: ا/ت جونم تولدت مبارک
من که خیلی تعجب کرده بودم از هیجان و تعجب جیغ زدم و پریدم بغل جیمین همون لحظه جیمین گفت:
جیمین: ا/ت. تو همیشه ازم میخواستی اعضای بی تی اس رو ببینی و من قبول نمیکردم میخوام اینبار برای هدیه تولدت کاری کنم که اونا رو از نزدیک ببینی و باهاشون حرف بزنی
من که خیلی احساساتی شده بودم ناخوداگاه اشکام شروع کرد ریختن
جیمین: ا/ت چرا گریه میکنی
ا/ت: چی من گریه نمیکنم
همون لحظه اشکام رو پاک کردم و خیلی جدی و آروم به جیمین نگاه کردم
جیمین: سمت راستت رو نگاه کن
همون لحظه به سمت راستم نگاه کردم چشمام برق زد امکان نداره...
ادامه تو پارت بعد....
ا/ت ویو
در باز شد رفتم داخل چراغ ها خاموش بود و هیچ صدایی نمیومد
رفتم سمت چراغ رو روشن کردم
یهو جیمین با یه کیک که روش دو تا شمع بود و نوشته بود ۲۵ اومد سمتم
جیمین: ا/ت جونم تولدت مبارک
من که خیلی تعجب کرده بودم از هیجان و تعجب جیغ زدم و پریدم بغل جیمین همون لحظه جیمین گفت:
جیمین: ا/ت. تو همیشه ازم میخواستی اعضای بی تی اس رو ببینی و من قبول نمیکردم میخوام اینبار برای هدیه تولدت کاری کنم که اونا رو از نزدیک ببینی و باهاشون حرف بزنی
من که خیلی احساساتی شده بودم ناخوداگاه اشکام شروع کرد ریختن
جیمین: ا/ت چرا گریه میکنی
ا/ت: چی من گریه نمیکنم
همون لحظه اشکام رو پاک کردم و خیلی جدی و آروم به جیمین نگاه کردم
جیمین: سمت راستت رو نگاه کن
همون لحظه به سمت راستم نگاه کردم چشمام برق زد امکان نداره...
ادامه تو پارت بعد....
۱.۴k
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.